حس های سوپر سوماتیک

کاربر ۱۷کاربر ۱۷
1,502 بازدید
حس های سوپر سوماتیک

از خصوصیات جالب نوع آدمی داشتن حس های سوپر سوماتیک است. این حس ها عضو خاصی در بدن ندارند بلکه مغز آدمی آن ها را درک می کند. حس های سوپر سوماتیک که شامل حس کنجکاوی، حس زیبایی، حس اخلاقی و حس دینی با آموزش و تمرین تقویت می شوند و به آدمی نشاط می بخشند.

حس های سوپر سوماتیک: حس کنجکاوی

این حس در حیوانات در حد عالی تر و قوی تر وجود دارد ولی بسیار محدود؛ یعنی در حد یافتن غذا و دوری از دشمن، اما در انسان بسیار قوی است و با تعلیم تقویت می شود. پژوهش زاییده حس کنجکاوی است و زیر بنای آن نیاز است.

این نیاز، در آدمی، برخلاف حیوانات که به یافتن غذا و دوری از دشمن، محدود است بسیار گسترده و متنوع است. حس کنجکاوی سرمنشا تمامی علوم و تکنولوژی است.

برای هر شخصی شاید بارها اتفاق افتاده باشد که از راهی عبور می کرده و دیده است که گروهی به آسمان نگاه می کنند؛ گرچه عجله داشته و به سرعت می رفته لحظه ای درنگ کرده و به آسمان نگاه کرده تا ببیند. چه خبر است و چرا گروهی از مردم به آسمان نگاه می کنند؟

این حرکت ناشی از حس کنجکاوی قوی انسان است. حس کنجکاوی، علم و فلسفه و نیز تکنولوژی را که مواردی از کاربرد علم است. به منظور تامین رفاه نوع آدمی و آگاهی بیشتر از آنچه در جهان می گذرد، به وجود آورده است.

راه و رسم درست تقویت حس کنجکاوی را حدود ۳۰۰ سال پیش به درستی شناختند و بدان عمل کردند. تا ۳۰۰ سال پیش متفکران عموما برای حس های سوپر سوماتیک اعتباری قائل نبودند و معتقد به اصالت عقل بودند یعنی فکر می کردند که با تعقل می توان برای همه پرسش ها پاسخ یافت.

حس کنجکاوی

مثلا از زمان ارسطو تا ۳۰۰ سال پیش می دیدند وقتی در محلی غله انبار می شود، موش به وجود می آید؛ از خشت خام، عقرب و از لجن، مارماهی و از مرداب، پشه تولید می شود. اسم این پدیده را (خلق الساعه) گذاشتند و معتقد بودند که این حيوانات ابتدا به ساکن از مواد بی جان به وجود می آیند.

روشی که از ۳۰۰ سال پیش برای پژوهش ابداع شد، برای حس های سوپر سوماتیک اعتبار قائل شد و نتیجه ادراکات آن ها را با تعقل سنجیدند. آنچه هر عضو حسی به مغز خبر می دهد مشاهده نام دارد.

مردم عموما می پندارند مشاهده یعنی دیدن؛ حال آن که مشاهده یعنی درک چیزها به کمک حس های سوپر سوماتیک. دیدن مشاهده است، شنیدن مشاهده است، بوییدن، چشیدن، و لمس کردن هم مشاهده هستند. مشاهده، اساس روش علمی است. هر چیز که با حواس سالم مشاهده شود، واقعیت نام دارد.

واقعیت چیزی است که همه کس می تواند آن را مشاهده کند. واقعیت هایی را که به هم ارتباط دارند جمع می کنند، و فرضیه ای می سازند. مثلا خلق الساعه یک فرضیه بود. در روش علمی فرضیه را به آزمایش می گذارند اگر تایید شد، می شود تئوری.

فرضیه خلق الساعه ابتدا به وسیله «فرانچسکو ردی ایتالیایی»، در مورد حیواناتی که با چشم غیر مسلح دیده می شوند رد شد، و سپس به وسیله «لویی پاستو فرانسوی»، در مورد جانداران میکروسکوپی مردود اعلام گردید. امروزه تئوریی جای آن را گرفته است که (بیوژنز) نام دارد. یعنی جاندار از جانداری که پیش از او می زیسته است، به وجود می آید.

حس کنجکاوی تا آنجا پیش رفت که اتم را شکافتند، قدم به ماه نهادند، ژن ها و عوامل وراثت جانداران را شناختند و دستکاری کردند. راز پیشرفت علم و تکنولوژی جهان غرب، تقویت حس کنجکاوی از دوران کودکی است. دانشمندان از آن چه کشف می کنند لذت می برند و هم چنین از آموختن آن ها به دیگران، به مصداق «وصف العيش نصف العيش» محظوظ می شوند.

حس های سوپر سوماتیک: حس زیبایی

حس اخلاقی

این حس در انسان هنر را به وجود می آورد، از موسیقی گرفته تا نقاشی و مجسمه سازی و غيره. وسایلی هستند که هنرمند به وسیله آن ها رابطه ذهنی با دیگران برقرار میکند. برای لذت بردن از هنرهای زیبا، باید آن ها را شناخت، نقش هنرهای زیبا در تأمین شادمانی و سرخوشی انسان ها، بر کسی پوشیده نیست.

حس های سوپر سوماتیک: حس اخلاقی

یعنی توجه به خیر و شر، انجام کارهای خیر و پرهیز از اعمالی که به زیان خود و دیگران است، حس اخلاقی به انسان خوی انسانی می دهد. برای تقویت این حس در قدیم وسیله ای نبود جز روحانیون که با امر به معروف و نهی از منکر مردم را متوجه خیر و شر میکردند؛

ولی امروزه مدرسه و رسانه های مختلف از یک سو، و اجرای قانون به وسیله مسئولان مملکتی از سوی دیگر، این بار سنگین را از دوش روحانیون کاسته است. به وجود آوردن خوی آدمی مهم تر از آموختن دانش و فن است. دانش، خوی آدمی را تغییر نمی دهد بلکه نقش تربیت عهده دارد. بسیار کسانی که از نیکی کردن به افراد یا به مؤسسات خیریه، بسیار شادمان می شوند، این عالی ترین نوع شادمانی است.

حس های سوپر سوماتیک: حس دینی

همه افراد متعارف، وجود نیروی ما بعد الطبیعه ی دست اندر کار اداره گیتی را احساس می کنند. تنها آدمی است که به وجود آفریدگار جهان پی برده و او را پرستش میکند. و داستایوسکی از زبان ایوان کارامازوف می گوید:

«آنچه عجیب و حیرت انگیز است، این نیست که خداوند به راستی وجود دارد یا نه؟ آنچه شگفتی آفرین است این است که اندیشه وجود خداوند، توانسته است به ذهن حیوانی بدین توحش و شرارت (آدمی) راه یابد. این اندیشه آن قدر مقدس، تکان دهنده و خردمندانه است که می تواند افتخار نوع آدمی به حساب آید.» دین راستین، چارچوب ایمنی روانی مطمئنی برای آدمیان فراهم می سازد.

 

دسته بندی سلامت روان
اشتراک گذاری

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت