جهتیابی زنبورعسل
در بررسی جهتیابی زنبورعسل باید به این سوال پاسخ دهیم که چگونه زنبورهای عسل پس از پرواز و کیلومترها دور شدن از کندوی خود، قادرند دوباره به کندوهای خود برگردند و اشتباهی وارد کندوهای مجاور یا کندوهایی در زنبورستانهای دیگر نشوند؟
زنبورهای کارگر تا ۱۰ روز اول زندگی به کارهای داخل کندو می پردازند و پس از آن به زنبوران مزرعه رو تبدیل می شوند و کارهایی از جمله جمع آوری شهد، گرده و آب را انجام می دهند. باید این نکته را در جهتیابی زنبورعسل خاطر نشان کرد که چنانجه یک زنبور کارگر در اولین پرواز خود به فاصله ای بیش از ۵۰ متر پرواز کند، امکان گم شدن آن بسیار زیاد است.
اما زنبورها طبق یک خاصیت غریزی، هرگز در اولین پرواز خود زیاد از کندو دور نمی شوند و معمولا با هر پرواز شعاع پرواز خود را قدری بیشتر میکنند.این پروازهای اولیه را پروازهای شناسایی گویند که هر یک کوتاه مدت بوده و به تدریج که شعاع پرواز شناسایی بیشتر می شود، طول مدت آن بیشتر می شود.
در پروازهای شناسایی و جهتیابی زنبورعسل ، زنبورها با به خاطر سپردن مناظر و اشیای اطراف کندو به خصوص خود کندو و به ویژه از روی رنگها قادر به جهتیابی و بازگشت به کندوی خود خواهند شد.
در قدیم که هنوز مسئله تشخیص رنگ زنبورها و حساسیت آنها به رنگ های خاص کشف نشده بود، زنبورداران پیوسته با رفتن زنبورها به کندوهای مجاور یا کندوهای زنبورستانهای دیگر مواجه بودند.
با رفتن یک زنبور به کندوی غربیه، آن زنبور مورد تهاجم زنبورهای مدافع آن کندو قرار می گرفت و معمولا زنبوری که اشتباهی وارد کندوی دیگر شود، کشته خواهد شد. حال اگر این اشتباه رفتنها به وفور انجام شود، مقدار بیشتری از زنبورهای هر کندو در جدال با زنبورهای غریبه کشته خواهند شد و خسارت قابل توجه ای به زنبوردار خواهد رسید.
همچنین وقتی پس از پرواز جفتگیری ملکه، یک ملکه اشتباهی وارد کندو دیگر شود، چون در هر کندو فقط یک ملکه می تواند حضور داشته باشد، ملکه غریبه توسط مدافعین کندو حتما کشته خواهد شد.
بنابراین علیرغم پروازهای شناسایی ، چنان چه تمام کندوهای یک زنبورستان از لحاظ رنگ مشابه باشند، طبق جهتیابی زنبورعسل امکان ورود اشتباهی زنبورها پس از بازگشت از مزرعه به کندوهای غیرخودی وجود دارد.
پس از کشف حقایق مربوط به تشخیص رنگ زنبورهای عسل، زنبوردارها با استفاده از رنگ های خاص، تخته پرواز جلوی کندو را رنگ می زنند. اما برخی از رنگ ها از دیدگاه انسان و زنبور یکسان نبوده و لذا برای رنگ آمیزی کندوها باید با استفاده از تجارب زنبورداران مجرب اقدام کرد.
برای کمک به جهتیابی زنبورعسل به هر حال چنان چه کندوهای یک زنبورستان به طور مناسب و صحیح رنگ آمیزی شوند، امکان ورود اشتباهی زنبورها به کندوهای مجاور و مجادله زنبورهای مدافع با زنبورهای غریبه بسیار پایین می آید.
یافتن کندوی خودی توسط زنبورها یک امر غریزی و موروثی نیست، زیرا وقتی زنبور جوانی که هنوز از کندو خارج نشده است، به نقطه ای هر چند نزدیک؛ مثلا در ۲۰ تا ۵۰ متری برده و رها شود، امکان یافتن کندوی خود برای آن زنبور وجود ندارد، مگر به صورت تصادفی بنابراین قبل از آغاز فعالیت خارج کندویی زنبورها ، به انجام شماری از پروازهای شناسایی اقدام می کنند.
به هر حال رنگ کردن کندوها با رنگ آمیزی صحیح، به زنبورها کمک می کند که کمتر دچار اشتباه شوند، جهتیابی زنبورعسل به بهترین صورت انجام میشود، زیرا ورود اشتباهی آنها به کندوهای غیرخودی یا ماندن آنها در طول شب در خارج از کندوی خود، برای آنها خطر مرگ دارد.
اهمیت حواس در زنبورعسل
از تمام حس های شناخته شده، برای انسان حس بینایی از مهم ترین حس ها در طول زندگی است. برای زنبورعسل، در مراحل اولیه زندگی که در محیط تاریک و بینور کندو فعالیت می کند، حس بینایی اهمیت ندارد و داخل کندو بیشتر از حس بویایی در فعالیتهای خود استفاده می کند. اما وقتی در خارج از کندو شروع به کار میکند، از حس بینایی بیشتر بهره می گیرد.
در واقع در خارج از کندو، حس های بینایی و بویایی، هردو به کار زنبور عسل می آیند، ولی برای جهتیابی زنبورعسل از حس بینایی برای تشخیص محل گل مورد نظر استفاده میکند، درحالی که از حس بویایی درست وقتی استفاده می کند که در نزدیکی یا روی یک گل خاص قرار می گیرد.
بنابراین حس بینایی برای شناسایی از راه دور، مثل، جهتیابی و شناسایی رنگ گل ها و حس بویایی برای شناسایی از نزدیک مورد استفاده زنبور عسل قرارمی گیرد.
در یک مزرعه یا مرتع پرگل که گلهای هم رنگ فراوانی ممکن است وجود داشته باشد، عاملی کمک کننده به زنبور عسل در تشخیص گل موردنظرش عطر یا بوی خاص آن گل است.
چنانچه زنبور عسل در جستجوی گلی با عطر خاص و رنگ زرد باشد و چند گل با رنگ زرد مشابه وجود داشته باشد، زنبور عسل ممکن است به سراغ هر گل زردی برود، ولی پس از بوییدن یک گل، چنان چه بوی موردنظرش را نداشته باشد، بلافاصله سراغ گل زرد دیگری می رود.
زنبور عسل وقتی از یک گل شهد جمع کرد، رنگ و بوی آن را به خاطر می سپارد و تا شهد آن تمام نشود، سراغ گل هایی غیر از گل های همان گیاه نمی رود. این خاصیت؛ یعنی، «ثابت گل بودن» زنبور عسل، هم به نفع زنبور است و هم به نفع گل.
خاصیت مذکور به این علت به نفع زنبور عسل است که هر زنبور عسل در اولین استفاده از هر گل، به تمرین زیادی نیاز دارد تا در جمع آوری شهد از آن گل ماهر شود. به عبارت دیگر، شهدآوری از هر گل در ملاقات اول ممکن است بسیار دشوار باشد و به تدریج که روش صحیح برداشت شهد از یک گل خاص را آموخت، برداشت شهد ساده می شود و بازده زنبور عسل در جمع آوری شهد بالا می رود.
حال اگر زنبور عسل ازگل یک گونه گیاهی به گل گونه دیگر پرواز کند و همواره متنوع عمل کند، تبحر کافی در برداشت شهد از هیچ گلی را پیدا نمی کند و جمع آوری شهد همیشه با دشواری همراه خواهد بود.
همچنین خاصیت ثابت گلی زنبور عسل، از این جهت به نفع گل است که زنبور عسل با این خاصیت، ضمن ملاقات های مکرر یک گل و جمع آوری کامل شهد آن، باعث گرده افشانی گل نیز می شود.
حال آنکه اگر زنبورعسل پس از یک بار ملاقات یک گل، دیگر سراغ آن نرود، احتمال گرده افشانی شدن آن کمتر می شود. در واقع هرچه تعداد ملاقات های زنبور عسل با یک گل بیشتر شود، احتمال گرده افشانی شدن آن گل بیشتر می شود، و برعکس.
خاصیت «ثابت گل» بودن زنبور عسل، برای گل از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است. زیرا بهره ای که گل از زنبور عسل می برد برای این است که توسط آن گرده افشانی شود.
حال اگر در جمع آوری شهد، گرده یک گل نر به پا یا بدن زنبور بچسبد و زنبور به جای رفتن به سراغ گل ماده همان گیاه، روی گل گیاه دیگری برود، علاوه بر ایجاد مشکل در جمع آوری شهد برای خود زنبور، گرده گل یک گیاه نر یا (گرده گل نر یک گیاه) باعث بارورسازی گل ماده گیاهی از گونه دیگر خواهد شد.
بنابراین اگر زنبور عسل دارای خاصیت ثابت گلی نبود، هرگز در گرده افشانی گیاهان چنین شهرتی را به دست نمی آورد. در واقع عمده ترین خاصیت زنبور عسل در گرده افشانی گیاهان، در مقایسه با سایر حشرات، خاصیت «ثابت گل بودن زنبور عسل» است.
در مورد مقایسه قدرت تشخیص رنگ در انسان و زنبور عسل قبلا توضیح داده شد. اما در مقایسه قدرت تشخیص بو در انسان و زنبور عسل، باید دانست که انسان و زنبورعسل از لحاظ قدرت تشخیص بو یا عطر دارای توانایی یکسانی هستند؛ یعنی، وقتی یک عطر خاص در حلای رقیق شود که برای انسان قابل تشخیص نباشد، درست در همان میزان رقت، توسط زنبور عسل نیز قابل تشخیص نخواهد بود.
حس چشایی زنبورعسل با انسان متفاوت است. یک محلول ۲ درصد قند برای انسان شیرین و کاملا محسوس است، در حالی که زنبور عسل از چنین محلولی مزه شیرینی حس نمی کند و از آن استفاده نمی کند. پایین بودن قدرت زنبور عسل در احساس مزه شیرینی، اساس شیرینی عسل و قابلیت نگهداری طولانی مدت آن است.
چنان چه زنبور عسل می توانست شهدهای رقیق و کم قند را شیرین حس کند و آنها را برای ذخیره سازی به عنوان عسل به کندو می آورد، چنان عسلی به علت شیرینی اندک یا اندک بودن غلظت قند در آن، زود فاسد می شد. بنابراین گندی ذایقه زنبور عسل در احساس مزه شیرینی، حکمتی است که خداوند برای تولید عسل در این حشره مفید مقرر فرموده است.