چالش مفاهیم و تعریف کشاورزی ارگانیک
کشاورزی ارگانیک، نظام زراعی است مبتنی بر مدیریت اکوسیستم زراعی، تمرکز بر حاصلخیزی خاک و سلامت گیاه و عدم مصرف موادشیمیایی مصنوعی که با شرایط اجتماعی، اقتصادی منطقه ای و محلی سازگار است.
در سطح فراتر از کشاورزی ارگانیک، کشاورزی بیودینامیک تعریف می شود که شامل ابعاد روحانی با ساختار ریتم های کیهانی، نیروی حیاتی، کیفیت، تدارکات بیودینامیک، موجود زنده مزرعه می شود.
در سیستم کشاورزی ارگانیک، خاک به عنوان یک سیستم زنده تلقی میشود که با تقویت آن، فعالیت میکروارگانیسم های مفید نیز تقویت می شود.
این ایده که خاک یک سیستم زنده است، پایه اصلی در نظام ارگانیک است که معتقد است بین خاک، گیاه، حیوان و انسان یک ارتباط ناگسستنی وجود دارد. کشاورزی ارگانیک در ساده ترین تعریف به عنوان کشاورزی بدون افزودن مواد شیمیایی صنعتی تعریف شده است.
ماده شیمیایی صنعتی، ماده ای است که طی فرایندهای شیمیایی غیرطبیعی تهیه شده است. این تعریف، ناقص و حتی نادرست است. این تعریف بدان معنا نیست که کشاورزی ارگانیک قطعا کشاورزی بدون مواد شیمیایی باشد.
مواد شیمیایی صنعتی (مصنوعی) چون علف کش ها، حشره کش ها، قارچ کش ها، داروهای دامی، سوپرفسفات و اوره در کشاورزی ارگانیک به کار نمی رود. به طور کلی در مزارع ارگانیک، هیچ گونه ماده شیمیایی مصنوعی به کار برده نمیشود.
این مواد در آماده سازی خاک، رویش گیاه یا تولید نهاده هایی که در تغذیه گیاه، ذخیره سازی فراوری و یا فروش آن دخالت دارند، به کار نمی روند. به علاوه، دامهاتاجدار اجازه حرکت آزادانه در مرتع را دارند.
چالش ها و الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک
با توجه به ضرورت توسعه کشاورزی پایدار مبتنی بر نظام ارگانیک به عنوان آرمان هزاره سوم در دنیا، استراتژی ها و راهبردهای تحولی معینی برای تحقق این امر تعریف شده است. بدون شک تحقق توسعه کشاورزی پایدار با مدل ها و رهیافتهای ترویج و توسعه متعارف به هیچ وجه امکان پذیر نیست.
عدم کارایی مدل ها و نظامهای توسعه در پاسخگویی به تقاضای روزافزون غذا، بسیاری از کشورها را در معرض بحرانهای اجتماعی قرار داده است.
بررسی رهیافت ها و الگوهای توسعه از دهه پنجاه میلادی نشان میدهد که تا دهه هشتاد میلادی، فرایند ترویج، بیشتر به صورت بالا به پایین بوده و مبتنی بر مکانیسم انتقال تکنولوژی بر مبنای مکانیسم های ارتباطی انتقال یک طرفه بوده است.
این نوع نگاه به ارتباطات به ویژه در شرایط کشاورزی کشورهای در حال توسعه مانند کشور ایران که نوع نظام بهره برداری، بیشتر در سطح جوامع روستایی در سطح ۸۰۰۰ روستا شکل گرفته و بیش از ۸۰ درصد از نظام تولید مبتنی بر این نظام است، باعث شده که بسیاران تلاش های انجام شده در مسیر انتقال یافته های تحقیقاتی و تکنولي محقق نشود.
بررسی مدل های توسعه در این قالب نشان میدهد که تأكیدی و اصرار به این مدل چیزی جز هدر دادن منابع سرمایه ای نبوده و اهداف توسعه به وت پایدار محقق نشده است.
علاوه بر این، باعث یک سری بحران های جدید به ویژه در هدر رفت منابع تولید، محیط زیست، منابع طبیعی و تعادل های اکولوژی شده است.
استفاده از روشهای ترویجی در قالب این مدل ها که حتی بعد از سالها منسوخ شدن، هنوز در بسیاری از کشورهای در حال توسعه در حال اجرا هستند، به دلیل نادیده گرفته شدن دانش و تجربیات بومی، شرایط خاص بزرگسالان، ساختارهای محلی، اکولوژیکی، اقلیمی و … منجر به هدر رفت منابع، تخریب محیط، افزایش هزینه ها، عدم بهره وری اقتصاد تولید، افزایش چالش غذا و فقر، بی اعتمادی بهره برداران و عدم پذیرش یافته ها و تکنولوژی و حتی توصیه های ساده مروجان بوده است.
استفاده از شیوه های ترویجی متعارف در فرایند پیچیده توسعه کشاورزی به خصوص با علم به اینکه فعالیتهای این بخش تحت تأثير مجموعه کشت بوم قرار دارند و با تأکید به اینکه کشاورزی امروز تحت تأثیر شاخص های بازار و تجارت جهانی قرار دارد، در حال حاضر نمی تواند کمکی به بهره برداران نماید.
مهم ترین الزام برای راهبرد توسعه در برنامه توسعه کشاورزی ارگانیک، افزودن شاخص پایداری در فعالیتها و برنامه هاست. پایداری شامل مجموعه عوامل و شاخص ها در فرایند توسعه پایدار و بهبود زندگی خانوار بهره بردار کشاورزی است.
در تعریف پایداری علاوه بر رشد شاخص اقتصادی، ارزیابی نوینی شامل سیاستها و شاخص های توسعه پایدار و محیط زیست نیز مورد بررسی قرار می گیرند.
این شاخص ها ابزاری قوی برای ارزیابی میزان سرمایه گذاری ها در افق بلند مدت برای بهینه سازی الگوهای مصرف، حفاظت از سرمایه های طبیعی، بهبود وضعیت بهداشتی و سلامتی است. این شاخص ها عبارتند از:
الف) پایداری در سیستم های محیط زیست سیستم های زیست محیطی حیاتی با در سطوح سالم باقی مانده و یا در حال بهبودی باشند و هیچ صدمه ای به سیستم های زیست محیطی شان نداشته باشند.
ب) مدیریت پایدار کاهش آسیب پذیری انسانی تجمعیت و سیستم اجتماعی، آسیبی به محیط زیستی که تأثیر بر تندرستی بشر دارد، وارد نمی آورد. کاهش آسیب پذیری به این معنی است که آن جامعه در راه پایداری بیشتر قدم بر می دارد.
ج) پایداری در ظرفیتهای صنعتی و اجتماعی : الگوهای مهارتی، گرایش ها و زیرساخت های اجتماعی و صنعتی و تعامل آنها در جهت بهبود چالش های زیست محیطی و سلامت فرد و جامعه بهره بردار منطقه ای باشد.
د) پایداری و امنیت در سلامت تولید.
ه) پایداری در بهداشت حرفه ای و اجتماعی.
ر) مبانی مشارکت اجتماعی و سامانه های توانمند درگیر به صورت آگاهانه در مدیریت های مشارکتی محلی مبتنی بر اکوسیستم محلی و دانش بومی حضور دارند.
ز) مشارکت در همکاری های منطقه ای در حل مسائل زیست محیطی مشترک و کاهش خطرات اثرات زیست محیطی فرامرزی به حد زیر آستانه خطر.
برای تحقق این الزام، شاخص های اجرایی و محتوایی معینی بایستی مورد توجه ترویج قرار گیرد که به صورت خلاصه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
١- برنامه های ترویج در فرایند توسعه کشاورزی ارگانیک باید با راهکار مشارکت جوامع محلی انجام شود تا کاربران بتوانند از طریق آموزش های لازم در بکارگیری همه جانبه دانش مدیریت مبتنی بر اکولوژی و تکنولوژی جایگزین در جای جای مناطق و محل های فعالیتهای تولید خود صرفنظر از حجم در تقسیم بندی های حاکمیتی و اجتماعی بتوانند برای بهبود و اصلاح فعالیت های خود از دانش استفاده نمایند.
۲- در فرآیند انتقال تکنولوژی و دانش ارگانیک، انتخاب ابزار ارتباطی بر اساس شاخص های مدیریت پایدار تولید و حفاظت از اکوسیستم، شرایط اقتصادی و اجتماعی هدف تعریف شود.
۳- مشارکت و همکاری پایدار دولتی، غیر دولتی، مؤسسات مالی – اعتباری و سازمانهای متولی سیاست گذاری جهت ایجاد و ارتباط و پیوستگی در اثربخشی فعالیت ها ضروری است.
۴- یکپارچه کردن و تلفیق پروژه های مبتنی بر توسعه ارگانیک با سایر پروژه های متنوع محلی ضروری است.
۵- ساختارهای روستایی، خرده مالکی و فاکتورهای محلی تولید با مبانی توسعه، فقرزدایی و توانمندی عوامل صنعت با تکیه بر توانمندی های خودآگاه و اعتماد به نفس آنها در جهت افزایش دانش فنی از طریق آموزش های مهارتی مبتنی بر یادگیری های عملیاتی و مزرعه ای با شاخص کشف و شناخت اکولوژی در تمام برنامه های ترویجی ویژه دارای اهمیت خاصی است.
۶- بهبود و اصلاح سیاستها ملی و خدمات دولتی در قالب مجموعه خدمات انتقال سرمایه از فاکتور نهاده ها به سمت توسعه منابع انسانی در جهت توانمندسازی عوامل درگیر ضروری است.
۷- طراحی برنامه های خاص در جهت توانمندسازی خانوار به ویژه زنان در تلفیق و ایجاد پایداری در فرایند تولید و فعالیت های خارج از فرایند تولید در جهت عوامل خاص انتقال ضروری است.
۸- طراحی برنامه بر اساس شاخص تحلیل اقتصادی عملکرد با این ساختار که کاربران متوجه باشند که چه عملی باید انجام دهند و چگونه درآمدهای خود را محاسبه کنند دارای اهمیت است که این امر با ارائه برنامه های توسعه بر پایه پایداری در مدیریت با رویکرد مشارکت حاصل می گردد.
9- طراحی تکنولوژی بر اساس دانش بومی، شرایط حاصل از تجربیات محلی و ویژگیهای اجتماعی منطقه هدف دارای ضرورت و اهمیت خاصی است.
در این مقاله درباره چالش های کشاورزی ارگانیک و راه کارهای رفع این مشکلات سخن خواهیم گفت.
هوشیاری فزاینده در رابطه با غذای سالم و با کیفیت و نگرانی در مورد تخریب محیط زیست و مخاطرات بهداشتی که در نتیجه کشاورزی فشرده ایجاد شده است، در سال های اخیر نیروی محرک جدیدی برای ارتقا و پذیرش کشاورزی ارگانیک به وجود آورده است.
تخمین زده می شود که حدود 0.61 درصد از زمین های کشاورزی ثبت شده در دنیا تحت مدیریت کشت ارگانیک گواهی شده قرار دارد. در هر حال با توجه به بررسی های به عمل آمده در خصوص چالش های کشاورزی ارگانیک بخش بزرگی از نظامهای تولید غذا در جهان کشاورزی ارگانیک گواهی نشده است که اغلب در سطح معیشتی می باشند.
شیوه های تولید ارگانیک سهم قابل توجهی را در افزایش ثبات و برگشت پذیری خاک، افزایش کارآیی بهره برداری از آب به دنبال افزایش کمبود آب، کاهش آلودگی نهرها برای مصرف کنندگان در پایین دست و تنوع زیستی آبی، و نیز ترغیب حفظ اراضی متنوع و زیستگاههایی که برای موجودات زنده سودمند هستند، دارد. در مجموع، این نوع کشت منجر به تامین پایدارتر غذا میشود.
چالش های کشاورزی ارگانیک در جهان
در طول سه دهه اخیر کشاورزی ارگانیک در جهان به سرعت رو به رشد گذارده است و دولتها سعی کرده اند با حمایت از آن، خود را در عرصه جهانی به عنوان تولید کننده ارگانیک مطرح نمایند.
از آن جا که رکن و اساس تولید ارگانیک، وجود نظارت بر تولید می باشد، چندین سازمان بین المللی وظیفه استانداردسازی و مرجعیت شناسایی قابلیت تولید ارگانیک کشورها را بر عهده گرفته اند و به موازات آن، تعداد کشورها و سطح زیر کشت ارگانیک به سرعت رو به فزونی نهاده است.
نکته بسیار مهم در مورد چالش های کشاورزی ارگانیک این است که تولید ارگانیک تقریبا در کلیه کشورها وجود دارد اما تا زمانی که نظام های نظارتی و صدور گواهی در کشوری استقرار پیدا نکند، استفاده از برچسب ارگانیک ممنوع است و آن کشور نمی تواند از مزایای آن در بازارهای جهانی استفاده کند. بررسی های به عمل آمده از کشورهایی که دارای نظام ارگانیک هستند، گویای شیوه پایین به بالا و مشارکتی در برنامه ریزی و استقرار نظام گواهی و تقاضامحور بوده است.
هدفهای استراتژیک بخش کشاورزی تحقق امنیت غذایی از طریق خودکفایی با تکیه بر تولید داخلی است که بیشتر به عملکرد محصولات و افزایش آن تاکید دارد. همزمان با چنین استراتژی و نیز بر اساس تجارب کشورهای مختلف، مقیاس تولید ارگانیک به خصوص در سال های اولیه، بسیار محدود و در سطح چند هکتار است و هیچ گونه منافاتی با برنامه های ملی کشور نخواهد داشت.
به عبارت دیگر از دیدگاه راهبردی به کشاورزی ارگانیک، مقياس تولید و سطح زیر کشت اهمیت چندانی ندارد، بلکه استقرار نظام نظارتی در کشور و شناسایی بین المللی به عنوان «کشور ارگانیک» حائز اهمیت می باشد.
کشاورزی ارگانیک از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و بهداشتی دارای مزایای متعددی از جمله فقرزدایی، اشتغال زایی، بهبود سلامت عمومی جامعه، حفظ منابع پایه برای تولید، افزایش بهره وری و سایر مستندات فراوان است.
در تدوام حیات انسانی، کشاورزی و تولیدات آن دارای نقش بنیادی است. در عرصه جهانی، نگرشی بر زمینه های تحولی جوامع پیشرفته کنونی گویای آن است که منشأ توسعه یافتگی بسیاری از این ممالک، مازاد تولید در بخش کشاورزی بوده و در مراحل اولیه توسعه، مبناساز تحولات شده است (مطیعی لنگرودی و شمسایی، ۱۳۸۶، ۸۵).
امروزه مسائلی چون بالا بودن سطح تولیدات غذایی در کشورهای صنعتی و پایین بودن آن در کشورهای درحال توسعه و مشکلات متعدد زیست محیطی ناشی از کشاورزی، موجب شده است تا در پیشرفت ها و یافته های قبل از ۱۹۴۵ تجدید نظر کلی صورت گیرد.
نتیجه این تلاش ها را می توان در محدوده سیاست های وضع شده در خصوص توجه بیشتر به محیط زیست، هم چنین گسترش جنبش ارگانیک و توسعه بازارهای عرضه محصولات ارگانیک مشاهده نمود (لامپکین، ۳۳۱ ، ۱۳۷۶ ).
به عبارتی، رشد فزاینده جمعیت نیاز جوامع را به تولید مواد غذایی افزایش داده که این عامل خود نیازمند گسترش تولیدات کشاورزی و بکارگیری تکنولوژی های مدرن بوده که کاربرد نهاده های جدید، بذور اصلاح شده، کود و سموم دفع آفات را می طلبد.
استفاده از این عوامل طی سال ها باعث اثرات مخرب بر منابع طبیعی به خصوص خاک و آب شده است. از طرفی دیگر، در جوامعی هم چون کشور ما تا قبل از روی کار آمدن درآمدهای نفتی، اقتصاد ملی بر پایه کشاورزی استوار بود و تنها منبع تامین خزانه و هزینه های دولت به شمار می رفت.
در عصر حاضر با وجود کاهش نقش این بخش در اقتصاد، هنوز مطالعه کارکرد بخش های اقتصادی در چارچوب اقتصاد کلان ملی موید نقش قابل توجه بخش کشاورزی است، چرا که در تامین اشتغال و ساکنان نواحی و تعدیل نابرابریها، تولید ناخالص داخلی، تامین نیازهای جمعیت، درآمد ملی و ارزآوری که زمینه های توسعه اقتصادی و ملی به شمار می آید، سهیم است (مطیعی لنگرودی، ۱۳۸۱، ۶۴).
در کشورهای رو به رشد و در حال گذار نیز، کشاورزی در تحکیم پایه های اقتصاد آن نقشی اساسی ایفا می کند. از آن جا که این بخش اقتصادی از نظر تأمین نیازهای غذایی مردم، تأمین مواد اولیه صنایع، اشتغال افراد و ایجاد درآمد اهمیت دارد، ثبات و استمرار رشد آن را می توان از عوامل عمده کمک کننده به ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی جامعه به شمار آورد (۲۰۰۰،۲۷ , Lin & Gongn ).
ساختار کشاورزی ارگانیک
از نظر ساختار، کشاورزی ارگانیک از دو بخش اصلی یعنی مدیریت تولید و مدیریت نظارت گواهی تشکیل شده است.
1- مدیریت تولید
بررسی وضعیت کشورهایی که رویکرد ارگانیک را در برنامه های ملی خود قرار داده اند نشان میدهد که در این کشورها، پایه تولید ارگانیک را مدیریت تولید و حفاظت از محصولات کشاورزی ( IPPM ) تشکیل میدهد و این مدیریت تولید نیازمند مجموعه ای از عملیات است که تولید به شیوه ارگانیک را میسر می سازد.
مدیریت تولید نیز مبتنی بر رعایت اصول مدیریت کشت بومهای زراعی و طبیعی و فراهم کردن بستر مناسب با استانداردهای تولید سایر محصولات است. در حال حاضر بیشتر نگاه ها به سوی نظامهای گواهی و برچسب زنی معطوف گردیده است.
نکته مهم این است که در استراتژی ارگانیک کدام یک از نظامهای کشاورزی مورد نظر قرار گیرد. بدون این نکته بسیار مهم، امکان برنامه ریزی بسیار مشکل خواهد بود. یکی از چالش های کشاورزی ارگانیک این است که تغییر دادن نظام کشاورزی فشرده به کشاورزی ارگانیک با کاهش عملکرد محصول همراه خواهد بود و هزینه محصولات تولیدی طبیعی است که بیشتر از محصولاتی خواهد بود که در شیوه فشرده تولید میشود.
۲- مدیریت نظارت و گواهی
گواهی را می توان به صورت مکاتباتی در طول زنجیره عرضه در نظر گرفت که به موجب آن، گواهی کننده به خریدار نشان میدهد که عرضه کننده، استانداردهای معینی را رعایت می کند. این حالت بیشتر باعث اعتماد خریدار می شود تا این که عرضه کننده راسا به تضمین محصول خود بپردازد.
به طور خلاصه، ارکان نظام نظارتی از موضوعات زیر تشکیل شده است:
- گواهی: عبارت است از مراحل تایید کتبی انطباق محصول یا سیستم های کنترل محصول یا شرایط و استانداردهای مصوب توسط موسسه گواهی دهنده
- موسسه گواهی دهنده: موسسه ای است که مسئولیت کنترل صحت تولید، فرآوری، حمل و نقل و واردات محصول برچسب خورده را به عنوان «ارگانیک» بر عهده دارد.
- بازرسی: بررسی فرآیند تولید و فرآوری محصولات به منظور تایید رعایت شرایط تولید ارگانیک است. بازرسی معمولا به بخش خصوصی واگذار می شود.
- برچسب ارگانیک: عبارت است از متن نوشتاری، چاپی یا گرافیکی که با هدف شناساندن محصول به آن الصاق می شود یا در مجاورت محصول به نمایش گذارده میشود.
- دستگاه ذی صلاح: به سازمان دولتی گفته میشود که به موجب قوانین و مقررات دارای صلاحیت علمی و قانونی در زمینه نظارت بر نظام تولید ارگانیک می باشد.
- نظام رسمی صدور گواهی: نظامی است که به وسیله دستگاه دولتی ذی صلاح به طور رسمی تصویب شده یا مورد پذیرش قرار گرفته باشد.
- اکردیته رسمی: به مراحلی گفته میشود که به موجب آن دستگاه دولتی ذی صلاح به صورت رسمی صلاحیت موسسه بازرسی کننده یا گواهی کننده را برای ارائه خدمات بازرسی و گواهی به تایید می رساند.
از دیگر چالش های کشاورزی ارگانیک این است که از آن جایی که تقریبا هیچ گونه فن آوری سهل الوصولی برای آزمایش و کنترل رعایت استانداردهای ارگانیک وجود ندارد، گواهی ارگانیک به جای بازرسی و تایید محصول بیشتر به بازرسی از فرآیند تولید پرداخته است.
کشاورزی ارگانیک یک «نظام» است و در صورتی که به عنوان یک فعاليت در نظر گرفته شود، راه به جایی نخواهد برد. مجموعه برنامه ها و اقدامات اجرایی و تحقیقات میان مدت و درازمدتی که باید برای توسعه کشت ارگانیک، توسعه بازارهای داخلی و خارجی محصولات ارگانیک کشور تدوین و به اجرا درآید هنوز مشخص نیست و بدون چنین چشم اندازی، امکان ایجاد نظام ارگانیک در کشور بعید به نظر خواهد رسید واین نیز خود از چالش های کشاورزی ارگانیک به شمار می رود.
تهیه خطوط راهنمای مدیریت تولید و حفاظت از کشت بوم های زراعی به عنوان پایه کشاورزی ارگانیک به عهده سه موسسه است:
- تحقیقات گیاه پزشکی کشور
- موسسه خاک و آب
- موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر
این سه موسسه، به عنوان مرجع در تحقیقات حفاظت از محصولات کشاورزی در مقابل عوامل خسارت زا و حاصلخیزی خاک دو وظیفه عمده را به منظور فراهم شدن ساختار کشاورزی ارگانیک در کشور و بر اساس ویژگیهای جغرافیایی به عهده خواهند داشت.
انجام تحقیقات مربوط به کلیه روشها و جایگزین های مناسب برای سموم آفت کش و کودهای شیمیایی با در نظر گرفتن ساختار اکولوژیک کشت بوم های زراعی با اولویت ارگانیک (اعم از باغات، مزارع و یا گلخانه ها) با توجه به ویژگیهای جغرافیایی و بیومهای اکولوژیکی کشور در قالب خطوط راهنما.
ایجاد مزراع نمونه ارگانیک در بیومهای مناطق مختلف کشور و انجام تحقیقات مشارکتی کاربردی با کشاورزان داوطلب و علاقمند، با هدف توانمندسازی آنها در تولید محصولات ارگانیک و آموزش کارشناسان بخشهای مختلف به منظور توسعه به سایر کشاورزان در مناطق خاص.
فعالیتهای مختلف در کشاورزی رایج به ویژه استفاده از سموم و کودهای شیمیایی در تولید فرآورده های مختلف کشاورزی علاوه بر ناپایداری و مولد نبودن اکوسیستم های کشاورزی، سبب تشدید روند تخریب اکوسیستم های طبیعی و آلودگی منابع طبیعی شده و سلامت انسان و سایر موجودات را نیز به مخاطره انداخته است.
بنابراین در دهه های اخیر انسان به دنبال روش های جایگزینی در زمینه کشاورزی بوده که ضمن داشتن پایداری در تولید، مشکلات ذکر شده را نداشته باشند و کشاورزی ارگانیک (زیستی) را به عنوان یکی از بهترین گزینه ها معرفی نموده است.
کشاورزی زیستی را با نگاهی عمیق تر، می توان نگرش کلی یک سیستم مدیریتی دانست که به سلامتی اکوسیستم و فعالیتهای بیولوژیکی خاک توجه داشته و در عین حال سلامتی زیست بوم را هدف فعالیت خود قرار داده و در این چهارچوب، تولید اقتصادی پایداری داشته باشد.
با توجه به این که در سیستم های تولید محصولات ارگانیک، از مواد طبیعی و غیرشیمیایی استفاده شده و به دلیل وجود بیشتر برخی مواد معدنی و بیوشیمیایی مانند آنتی اکسیدان ها، نقش این محصولات در سبد غذایی انسان کاملا مشهود است، کشاورزی ارگانیک اعتقاد دارد که به دلایل مشخصی با مصرف محصولات ارگانیک خطر ابتلا به بیماریهای مختلف، خصوصا سرطان ها، آلرژی، آسم و اگزمای ناشی از مصرف مواد خوراکی کاهش می یابد.
در بسیاری از موارد بررسی شده، ارزش غذایی محصولات زیستی بالاتر بوده و با توجه به تقاضای روزافزون برای خرید این محصولات لزوم بهره برداری هرچه بیشتر از ظرفیت های کشاورزی کشور در راستای توسعه پایدار کشاورزی و غذای سالم باید در دستور کار مدیران کشاورزی و بهداشت جامعه قرار گیرد.
امروزه در سراسر دنیا و خصوصا در کشورهای صنعتی و پیشرفته به دنبال سیستم های جایگزینی در کشاورزی هستند که ضمن توانایی تولید محصولات کافی، سالم و کیفی، حداقل تخریب محیط زیست و منابع را در برداشته و در عین حال از ثبات و پایداری دراز مدت نیز برخوردار باشند.
کشاورزی زیستی به عنوان یکی از مناسب ترین نظام های تولیدی جایگزین سیستم های کشاورزی رایج مورد توجه متخصصین کشاورزی و محیط زیست، کشاورزان و عامه مردم و نیز دولت مردان و سیاستگزاران در سطح جهان قرار داشته است و تحقیقات وسیعی در زمینه ابعاد مختلف این نوع نظامهای تولیدی پایدار، به صورت فزاینده ای رو به گسترش میباشد.
جوامع انسانی نظامهای بازی هستند که در اثر اعمال انسان و بر اساس تقاضا، آمال و دیدگاه های آنها شکل می گیرند. به این دلیل رفتار انسانی عامل مهمی در شکل گیری چنین نظام هایی است.
در نظام فعلی، بیشتر انسانها از منابع اصلی تغذیه ای و محیط تولید غذای خود جدا هستند و در مناطق شهری، غذا می تواند تنها عاملی باشد که شهرنشینان را با طبیعت مرتبط سازد. این جدایی و عدم آگاهی از این که مواد غذایی ما چگونه و در کجا تولید و فرآیند سازی می شود، مشکلات جدیدی را پیش روی نسل جدید قرار داده است.
مصرف غذاهای ناسالم در رستوران های زنجیره ای در سراسر جهان به عنوان غذای فوری یا فست فود میتواند یکی از دستاوردهای چنین جدایی و عدم آگاهی باشد. با افزایش جمعیت جهان، ضمن نیاز به افزایش تولید فرآورده های غذایی با کیفیت مناسب برای ایجاد امنیت غذایی در سطح جهانی، لازم است همزمان تنوع زیستی و محیط طبیعی را حفظ نمود.
انسان امروزه فرصت و مسئولیت دارد که «نظام های تولید» مواد غذایی را به شکل جدیدی مورد توجه و ارزیابی قرار دهد و به تعهدات اخلاقی خود نسبت به امنیت غذایی، غذای سالم و حفظ محیط زیست پایبند باشد. به نحوی که با حفظ توازن و تعادل در محیط خود به حقی که در رابطه با برداشت از محیط دارد، قناعت نماید.
تولید غذای کافی با کیفیت مناسب
در حال حاضر گرایش افراد جامعه به حفظ تندرستی و مصرف غذای سالم بیشتر شده است، به طوری که در کشورهایی چون نیوزلند، استراليا، اتریش و برخی کشورهای اروپایی، تقاضا برای محصولات غذایی ارگانیک به حدی افزایش یافته که دولتها تنها مجوز تولید محصولات ارگانیک را صادر می نمایند.
از میان کلیه محصولات ارگانیک اعم از دامی، لبنی و زراعی و شیلات، سبزیجات و میوه ها پرفروش ترین گروهها را تشکیل میدهند. به طوری که فروش سبزی و میوه ارگانیک در سال ۲۰۰۰ به بیش از ۲۲۰۰ میلیون دلار رسیده است.
آزمایشات نشان داده است که تولیدات ارگانیک دارای ویتامین C، اسید آمینه، آنتی اکسیدان های بیشتر و نیترات و نیتروژن کل کمتر می باشند. به دلیل وجود متابولیتهای ثانویه مثل پکتین، مدت ماندگاری این محصولات نیز بیشتر است. به علاوه وجود ریز مغذی هایی چون روی و آهن قابل جذب میتواند مشکلات ناشی از کمبود ریز مغذی ها یا به عبارتی گرسنگی پنهان را رفع کند.
یکی از چالش های کشاورزی ارگانیک این است که در این نوع کاشت کاهش عملکرد نسبت به کشاورزی رایج است. در حالی که در سیستمهای کشاورزی نمی توان ارتقا تنوع زیستی، کاهش خطرات ناشی از آلودگیها، کاهش فرسایش خاک را به قیمت تولید غذای بیشتر نادیده گرفت.
در بررسی های انجام شده چالش های کشاورزی ارگانیک ، کاهش میزان عملکرد محصولات کشاورزی ارگانیک در سطح جهانی ۱۰ درصد گزارش شده است که این رقم، با توجه به کیفیت بالا، وجود عناصر غذایی کم مصرف و متابولیتهای ثانویه موجود در محصولات ارگانیک و نیز کاهش مصرف انرژی و نهاده های شیمیایی، قابل چشم پوشی است.
لازمه افزایش تولید محصولات کشاورزی، کاربرد کودهای شیمیایی نیازمند حجم زیاد آب است که با توجه به شرایط ویژه تغییر اقلیم و تنش خشکی ناشی از آن، کاربرد این نهاده ها از نظر اقتصادی توجیه ندارد.
توانایی خرید مواد غذایی ارگانیک
چنین تصور می شود که قیمت تمام شده محصولات ارگانیک بیش از محصولات رایج است، در حالی که با توجه به میزان مصرف کمتر نهاده های شیمیایی، کاهش هزینه های تولید و کیفیت بهتر این محصولات، این افزایش قیمت بسیار ناچیز است.
قیمت مواد غذایی در کشاورزی رایج عمدتا با پرداخت یارانه کاهش می یابد. در حال حاضر در کشورهای پیشرفته، روزانه یک میلیارد دلار یارانه مواد غذایی پرداخت می شود که در صورت حذف یارانه ها از سوی دولتها، قیمت تمام شده این محصولات بیش از حد انتظار بوده به طوری که با یک درصد افزایش قیمت مواد غذایی، ۱۶ میلیون نفر به جمعیت گرسنگان جهان افزوده خواهد شد.
برآورد مدل ها نشان می دهد که در مناطق حاصلخیزی همچون اروپا و آمریکای شمالی، در صورت کاهش اراضی کشاورزی رایج به ارگانیک نه تنها دسترسی به غذا کاهش نخواهد یافت بلکه قیمت محصولات غذایی نیز تغییر چندانی نخواهد داشت. این در حالی است که در قاره آفریقا این مقدار تغییر کاربری کشاورزی رایج به ارگانیک سبب افزایش دسترسی به غذا و کاهش نیاز به واردات غذا خواهد شد.
بررسی های دیگری نشان داده اند که هزینه تولید غلات و حبوبات در کشاورزی زیستی ۵۰ تا ۶۰ درصد کمتر از کشاورزی رایج بوده و این رقم برای محصولاتی همچون سیب زمینی ۱۰ تا ۲۰ درصد و برای محصولات دامی ۲۰ تا ۵۰ درصد می باشد.؟
سلامت غذایی
یکی از مهمترین دغدغه های مصرف کنندگان، سلامت محصولات غذایی است و اساسا یکی از خاستگاههای کشاورزی ارگانیک نیز، پاسخ به این دغدغه بوده است.
تقاضا برای محصولات ارگانیک عمدتا به دو عامل ربط داده میشود که یکی درجه سلامت و طعم بهتر محصول و دیگری همنوایی این تنوع سیستم تولید با محیط زیست است.؟
ریشه این نگرانیها، کاربرد فشرده نهاده های شیمیایی صنعتی در تولید محصولات کشاورزی رایج و حضور پسماند سموم، کودها، مواد هورمونی، آنتی بیوتیک ها و افزودنیها و مکمل های رشد در محصولات غیرارگانیک است که موجب بروز مشکلات سلامتی می شود و به اثبات رسیده است. بنابراین انتظار می رود فرآورده های کشاورزی ارگانیک از سلامت بالاتری برخوردار باشند.
محصولات دست ورزی شده ژنتیکی نیز نه تنها چالش و تهدیدی برای کشاورزی زیستی اند، بلکه یکی از مهم ترین منابع تهدید کننده کیفیت مواد غذایی برای مصرف کنندگان در سراسر جهان به حساب می آیند؛ محصولات غذایی که می توان آنها را به شکل زیستی و در نتیجه سالم، تولید کرد و در اختیار مصرف کنندگان قرار داد.
در حال حاضر ترس از محصولات تراریخته (محصولاتی که دستکاری ژنتیکی شده اند) عامل دیگری در افزایش فروش محصولات زیستی در کشورهای توسعه یافته بوده است، به طوری که حدود ۱۰ درصد جمعیت این کشورها به صورت منظم محصولات ارگانیک را در حد چشمگیری خریداری می کنند که از ۴ / ۸ درصد در خانواده های پراولاد تا ۱۸ درصد در خانواده های کم اولاد متغیر است.
مهم ترین عوامل در این نوسان، میزان درآمد و تحصیلات با تاثیر مثبت و تعداد افراد در خانواده و وجود اولاد بیشتر با تاثیر منفی می باشد.
یک سوم مصرف کنندگان، خریدار دائمی محصولات ارگانیک نیستند. دلایل این گروه در خرید کمتر محصولات ارگانیک، گرانی، بی اطلاعی از کیفیت و چگونگی تولید و در نهایت عدم اطلاع از وجود چنین محصولاتی در بازار فروش بوده است.
هرچند که در کشور ما محصولات بومی و ارگانیک بسیاری تولید می شود، ولی به دلیل عدم آگاهی مصرف کنندگان داخلی از سلامتی و ارزش غذایی بالای این محصولات، کالای ارگانیک با قیمت بسیار اندک جذب بازار سایر کشورها شده و با قیمت بالا در بازارهای جهانی به فروش می رسد.
فرصت ها و چالش های تولید محصولات ارگانیک
وجود اقلیمهای مختلف آب و هوایی از یک طرف و تنوع ذخایر ژنتیکی و منابع آب و خاکی از طرف دیگر فرصتهای بسیار مناسبی برای تولید محصولات ارگانیک در کشور است. اما فرصت پنهان دیگری در کشور وجود دارد که ناشی از یک محدودیت است و آن متاسفانه وجود بیماری های کشنده با آمارهای تکان دهنده ای است که از عوامل مهم آنها، عدم تغذیه سالم میباشد و استفاده از محصولات ارگانیک را به یک ضرورت تبدیل می کند.
با توجه به شرایط موجود در زمینه سلامتی، امروز مصرف محصولات ارگانیک یک حرکت فانتزی نیست، بلکه لازمه سلامتی و بقای عمر انسان در حد عمر طبیعی است.
برخی از کارشناسان، موارد زیر را از چالش های کشاورزی ارگانیک و محدودیت های تولید محصولات ارگانیک میدانند:
اول: مشکلات فنی مربوط به عملیات کاشت، داشت، برداشت، توزیع و بازاریابی آن
اولا: مشکلات مربوط به مسائل فنی تولید موضوعی است که کشاورزان عقیده مند و علاقه مند را می توان با آموزش های علمی و عملی نسبت به آنها آگاه کرد و آنها با بازدیدهای ترویجی از مزارع الگویی و عملی که سالهاست این محصولات را تولید می کنند، با توجه به توانمندیهایشان قادر خواهند شد نسبت به تولید محصول ارگانیک اقدام نمایند.
ثانیا: در مورد گرانی قیمت این محصولات ابتدا باید یک نکته ظریف توضیح داده شود و آن این که فرق است بین «گران» بودن قیمت محصول و بالا بودن «ارزش» آن، یک محصول وقتی گران است که قیمت آن بیشتر از ارزش آن باشد. ولی وقتی محصولی ارزشمندتر از محصول دیگری بود، آن وقت دیگر افزایش قیمت «گرانی» نیست، بلکه «ارزش» است.
لازم به استدلال نیست که مصرف کننده محصول ارگانیک به دلیل تغذیه سالم و در نتیجه عدم ابتلا به بیماریهای لاعلاج در واقع از محل اضافه پرداخت، بخشی از هزینه های درمان را نمی پردازد و سالم زندگی می کند و در حقیقت پرداخت ۳۰ تا ۴۰ درصد اضافه بها در مقابل تامین سلامتی، «گرانی» نیست.
دوم: بزرگترین محدودیت در تولید محصولات ارگانیک عدم وجود فرهنگ مصرف آن در جامعه است و چنانچه اهمیت و ارزش مصرف آن برای آحاد جامعه بازگو شده و مزیتهای آن مشخص و معین گردد، تقاضا برای مصرف آن در جامعه افزایش یافته و بالا رفتن در خواست و تقاضا، انگیزه تولید را به وجود آورده و تولید به صورت انبوه انجام شده و قیمت تمام شده کاهش می یابد و با افزایش تولید، طبق اصل مسلم تعادل عرضه و تقاضا، قیمت ها نیز متعادل می شوند.
هیچ دلیل فنی برای افزایش چندان زیاد قیمت تولیدات ارگانیک وجود ندارد و بیشترین دلایل افزایش قیمت در تولید کلیه محصولات، مربوط به عوامل دیگری است که موجب شده است ما در بسیاری از محصولاتی که قبلا مزیت داشتیم امروز در بازارهای رقابتی مزیتهای خود را از دست بدهیم، که بحث جداگانه ای را می طلبد؛ و در خاتمه بپذیریم که:
اندیشه سالم نشات گرفته از عقل سالم است و عقل سالم در بدن سالم و یکی از عوامل سلامت انسان تغذیه سالم است و تغذیه سالم جز از آب و خاک و محیط سالم به دست نمی آید.
چالش های بخش کشاورزی با گذشت زمان پیچیده تر از گذشته می شوند بر کنار آن پیشرفت علوم و فناوری، راهکارهای موثرتری را برای مقابله با آن ها ارائه نماید.
از جمله این چالش ها میتوان به افزایش نیاز غذایی به دلیل رشد جمعیت افزایش تعداد افراد گرسنه، کاهش حاصلخیزی خاک های کشاورزی و افت سطح سفره های آبهای زیرزمینی اشاره کرد لذا، امروزه بخش کشاورزی به منظور پاسخگویی به نیاز روزافزون غذا برای جمعیت رو به رشد کره زمین و فراهم کردن مواد غذایی کافی و مناسب، به میزان زیادی وابسته به مصرف مواد شیمیایی می باشد.
مواد شیمیایی اهمیت زیادی در ازدیاد محصول و تقویت حاصلخیزی خاک ها دارند. به گونه ای که با توسعه و گسترش علوم و فناوری های نوین همچون، مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، کاشت ارقام پرمحصول گونه های زراعی و باغی واستفاده بی رویه از کودها و آفت کشهای شیمیایی باعث افزایش کمی تولیدات کشاورزی گردیده ومشکل غذا را در بسیاری از کشورها بالاخص کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه حل نمود.
اما همواره این افزایش تولید با مشکلات زیست محیطی متعددی مانند آلودگی منابع آب وخاک، بروز آفات و بیماریهای جدید گیاهی، سوء تغذیه و بیماری در اثر کاهش کیفیت مواد غذایی روبرو شده است.
مجموعه این عوامل باعث شده تا حفظ محیط زیست و امنیت و بهداشت غذایی به یکی از چالش های بشر در عصر حاضر تبدیل شود و جوامع بین المللی در پی یافتن راهبردهای مناسبی برای حل این معضلات و دستیابی به نظام های کشاورزی پایدار باشند.
یکی از این راهبردها کشاورزی ارگانیک است که بعنوان رهیافتی نوین در مقابل نظام کشاورزی متداول قرار گرفته و به طور فرآیندهای در حال پذیرش از سوی کشورها و نهادهای مختلف بین المللی در سراسر جهان است.
به عبارت دیگر، کشورهای مختلف به دلیل ملاحظات زیست محیطی و توجه به سلامت انسان ها به کشاورزی ارگانیک محصولات ارگانیک علاقمند شده اند.
در این راستا، بسیاری از صاحب نظران معتقدند که کشاورزی ارگانیک به عنوان ۱ پارادایم جدید به مقابله با اثرات مخرب نظام کشاورزی متداول می پردازد.
راهبرد پیاده سازی کشاورزی ارگانیک در سطح عملیات
بررسی مستندات و مطالعات انجام شده نشان می دهد که محدودیتها و چالش های مربوط به زیرساخت ها مانند کوچک بودن اراضی یا خرد بودن بهره برداران به هیچ وجه مانع توسعه کشاورزی ارگانیک نیست و بر خلاف اظهار نظر طرفداران نظریات فوق، کشاورزی ارگانیک بسیار ساده و با تکنیک های آسان در هر شرایطی با کمترین ریسکی با شاخص افزایش تولیدات، کاهش هزینه ها و سلامت محصولات تولیدی قابل اجرا می باشد.
در بررسی اثرگذاری زیر ساخت ها در توسعه کشاورزی پایدار، سند قابل ارائه، در واقع همان نکته کلیدی موجود در مفاهیم کشاورزی ارگانیک است که عنوان می کند توسعه کشاورزی ارگانیک بر اساس انطباق با شرایط موجود طراحی می شود نه تغییر ساختار؛ یعنی ساختار موجود مانعی بر سر راه توسعه کشاورزی ارگانیک نیست بلکه فرایند، برنامه ریزی خاص و دینامیکی را می طلبد تا بدون دستکاری ساختار موجود، فرایند کشاورزی ارگانیک را عملیاتی نماید.
اما مسئله اصلی در طراحی راهبرد، کارایی فرایند انتقال یافته های تحقیقاتی و مکانیسم تحقیق، ترویج و آموزش و طراحی شبکه مدیریت ارگانیک در کشور است که مطمئنا سیستم متعارف موجود به هیچ وجه جوابگوی عملیاتی کردن نظام ارگانیک در سطح جوامع محلی و بهره برداران نخواهد بود و جهت برقراری و توسعه مدیریت جامع توسعه کشاورزی ارگانیک این سیستم نیازمند بازنگری، تحول، دقت و نگرش خاصی است تا خطاها وبحران های ناشی از همخوانی یافته های تحقیقاتی و تکنولوژی با فرایند مدیریت مزارع ارگانیک، این سیستم نیازمند بان بهره برداران در مناطق مختلف و با ویژگیهای متنوع اجتماعی و اقتصادی با كل و مانع همراه نباشد.
مطالعات و بررسی ها نشان میدهد که کشاورزی ارگانیک به سادگی و آرامی قابل پیاده شدن می باشد بدون اینکه چالشی در فرایند تأمین تولیدات کشاورزی ایجاد گردد و کشاورزان حتی در دورترین نقاط و در کمترین سطح بهره برداری و توان مالی دچار ریسک و ضرر گردند.
البته این فرایند تنها در پرتو طراحی راهبرد عملیاتی و برنامه اجرایی توانمندی قابل تحقق است که شاخص اصلی موفقیت در این راهبرد، مدیریت دوره گذار ارگانیک بر اساس یک نظام جامع مبتنی بر IPCM است که همراه با ایجاد بسترهای آموزشی، توانمندسازی، نظارت، صدور گواهی، بازار و ایجاد شبکه های محلی اجرا می گردد.
راهبرد توسعه کشاورزی ارگانیک در ایران، از طریق ایجاد واحدهای مزرعه ای منطقه ای، تحت عنوان مدارس مزرعه ای ارگانیک صورت می گیرد. این واحدها، بر اساس شاخص های اکوسیستمی و بر اساس ویژگیهای خاص هر منطقه صورت می گیرد.
در این سیستم، کشاورزان با یادگیری حاصل از عمل از بذر تا بذر در شناخت و تجزیه و تحلیل کشت بوم زراعی ماهر شده و بر اساس این مهارت کسب شده فرایند مدیریت ارگانیک را با شاخص مدیریت پایدار آب – خاک – گیاه (ICWM) و مکانیسم کاهش و بهینه سازی مصرف نهاده های شیمیایی (Community IPM) را بر مبنای شناخت، تجزیه و تحلیل اکولوژی AESA را طی یک دوره گذار یک الی سه ساله، تحقیق و آزمایش مینمایند.
نتایج و باور و ظرفیت سازی انجام شده منتج به تصمیم گیری پایدار و بدون ریسک کشاورزان برای اقدام مناسب در مدیریت مزرعه خود بر اساس کشاورزی ارگانیک می شود .
گروههای آموزش دیده در هر منطقه در قالب تشکل های محلی، ساماندهی شده و همزمان توسعه خود این گروهها، فرایند توسعه پیگیری خواهد شد.
این برنامه باعث می شود که نیازها توسط بهره برداران تعیین و پس از تصمیم گیری و برنامه ریزی توسط خود آنها بسیاری از دخالت های اداری در تولید محصولات کاهش یافته و کشاورز با دانش وسیع و متکی بر تجربیات بومی خود مشکلات را حل کند و کارشناس مزرعه خود باشد.
برای اجرای کشاورزی ارگانیک، ۸ تاکتیک عملیاتی ذیل ضروری است:
١- مدیریت حاصلخیزی و تغذیه بر مبنای مدیریت پایدار رابطه آب – خاک – گیاه.
۲- مدیریت جامع آفات.
۳-شیوه خاص ترویج و آموزش بر اساس ساختار محلی.
۴- مدیریت ارگانیک محصولات همبسته و وابسته.
۵- استقرار نظام گواهی.
۶-نظام بازار ارگانیک.
۷-شبکه محلی ارگانیک.
۸-شبکه پشتیبان ارگانیک.
که به طور خلاصه ۴ مورد اخیر به شبکه مدیریت ارگانیک معروف می باشد که شامل موارد ذیل است:
الف) سیستم استاندارد، بازرسی، صدور گواهی و برچسب.
ب) سیستم بازار ارگانیک.
ج) شبکه محلی ارگانیک.
د) شبکه پشتیبان ارگانیک می باشد.
چالش های توسعه کشاورزی ارگانیک در ایران
در کشور ما نیز چرخه چالش ها در بخش کشاورزی نظیر عدم افزایش سطح زیرکشت، سه برابر شدن جمعیت کشور در طی ۴۰ سال گذشته و کاهش مساحت اراضی مفید، افزایش فشار اکولوژیکی در فضاهای تولید محصولات کشاورزی (نواحی روستایی)، استفاده مکرر از زمین، استفاده نادرست و مخرب از منابع آبی، کاهش راندمان عوامل بنیادی تولید (آب و زمین) و به صرفه نبودن تولید در این بخش، پیری جمعیت بهره بردار در بخش کشاورزی و عدم رغبت جوانان به فعالیت در آن سبب گردیده تا این بخش مهم اقتصادی به مرور زمان دچار ناپایداری مفرط شود.
از این رو در راستای حفظ منابع خدادای و استفاده عقلایی از آن و هم چنین ایجاد تغییر مثبت در وضعیت کشاورزان و روستاییان، ضرورت توجه به توسعه پایدار کشاورزی احساس می گردد (درویشی، ۱۳۷۲).
بر اساس اعلام رسمی موسسه تحقیقات کشاورزی ارگانیک در سال ۲۰۰۷ حدود ۱۵۰۰۰ هکتار از اراضی ایران تحت پوشش کشاورزی ارگانیک بوده است و از مجموع ۶۶ محصول کشاورزی کشور نیز تعدادی به صورت ارگانیک تولید میشوند که از مهمترین آنها می توان به انجير، خرما، پسته، بادام، گیاهان دارویی، انار و فرآورده های حاصله از جمله (روغن دانه انار، کنسانتره انار)، گلاب، روغن گل، گل خشک، شیرین بیان، زعفران اشاره کرد (۲۰۱۲); ( Kilcher & Willer ).
هر چند در سالهای اخیر اقداماتی در جهت حمایت و تولید محصولات ارگانیک صورت گرفته، ولی سرعت پیشرفت آن ها چشمگیر نبوده و علی رغم پتانسیل های بالقوه موجود در کشور، رشد چندانی در سطح زیر کشت، عملکرد، تولید و حتی مصرف این محصولات به چشم نمی خورد.
مسائل زیر عمده ترین چالش های این امر در ایران است.
۱- با توجه به این که استراتژی اصلی در کشاورزی، افزایش کمی تولید خودکفایی است ، آیا کشاورزی ارگانیک قادر به تامین غذای کافی و تولید بالای محصولات می باشد؟
۲ -تحلیل اقتصادی و هزینه و فایده حرکت به سمت کشاورزی ارگانیک در کشاورزی ایران چگونه خواهد بود ؟
۳ سیستم متعارف انتقال یافته های تحقیقاتی در کشور کار آیی مناسب را برای عملیاتی کردن کشاورزی ارگانیک دارا می باشد؟
۴-کشاورزی در ایران مبتنی بر تولید روستایی در بیش از ۷۰هزار روستا است و این یعنی بالغ بر ۸۰ درصد از تولیدات کشاورزی ایران در فعالیت بهره برداران روستایی ایران شکل می گیرد، شرایط اقلیمی ایران که میانگین بارندگی در آن ٪۳۳ میانگین بارندگی جهانی و ٪۵۰ میانگین بارندگی آسیا است ، میانگین تبخیر آب سه برابر میانگین تبخیر جهانی است ، متوسط بارندگی یک سوم میانگین دنیا یعنی ۲۵۰ میلی لیتر است و سالانه حدود ۹۰ میلیارد متر مکعب آب در بخش کشاورزی مصرف می شود که این مقدار ۳۰ در صد بالاتر از استاندارد جهانی است و هدر رفت حدود ۷۰ درصد از آب مصرفی در کشاورزی کشور تا چه حد توسعه کشاورزی ارگانیک در کشور را ممکن می سازد.
۵- کمپانی های و شبکه های بزرگ اقتصادی متشکل از حامیان کشاورزی مدرن قرار دارند که راه رسیدن به کشاورزی پایدار و فرار از مواد شیمیایی را سد کرده اند.
آنها در مقالات علمی و از طریق رسانه های مختلف عنوان می کنند که کشاورزی ارگانیک پایدار نیست و تولیدات آن به مراتب از کشاورزی مدرن پایین تر است و از این طریق فشار را برای کاربرد محصولات ترا ریخته ،هورمون های رشد ، آنتی بیوتیک های خوراکی دام ، اشعه دادن و پرتو افکنی و مواد سنتز شده را افزایش داده و کاربرد آن را به جای استفاده از مواد شیمیایی که مخاطرات آنرا پذیرفته اند، توجیه می نمایند.
آیا چالش های فوق مانع توسعه کشاورزی ارگانیک آن در کشور می باشد؟
بررسی مستندات و مطالعات انجام شده در دنیا نشان می دهد که چالشهای فوق به هیچ وجه مانع توسعه کشاورزی ارگانیک نیستند و بر خلاف نظریات فوق ، کشاورزی ارگانیک بسیار ساده و با تکنیک های آسان در هر شرایطی با کمترین ریسکی با شاخص افزایش تولیدات ، کاهش هزینه ها و سلامت محصولات تولیدی قابل اجرا می باشد .
مطالعات و بررسی ها موضوع نشان می دهد بر خلاف دیدگاه های فوق، کشاورزی ارگانیک با تکنیک ساده در حال افزایش محصول در بیشتر نقاط جهان می باشد که در بیشتر موارد تا بیش از ۸۰ درصد با موفقیت همراه بوده است .
آمار اخیر در ۲۰ کشور جهان در ۵ تا ۱۰ سال گذشته حتی در مناطق دور دست و فقیر از نظر منابع طبیعی نشان از افزایش تولید محصول و کاهش هزینه های تولید در کنار سلامت محصولات تولید شده به روش ارگانیک می دهد .
موارد عینی فوق که نه در مساحت های کوچک بلکه در سطح و تعداد بهره بردار زیاد و در مناطق مختلف شروع و در حال پیاده سازی است نشان میدهد که عملیاتی کردن کشاورزی ارگانیک نه تنها امکان پذیر است بلکه با افزایش کمی تولید و کاهش هزینه های تولید همراه است .
در مقابل مثال بارز در خصوص عدم کارایی کشاورزی مدرن و بحرانهای جدید در این زمینه ، کشور آرژانتین است که یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده محصولات تراریخته در جهان می باشد که ۲۸ در صد کل محصولات تراریخته را تولید می کند.
بیش از هشتاد درصد سطح زیر کاشت سویا در 5/6 میلیون هکتار از سویای تراریخته استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در آمد کشاورزان به نصف تقلیل یافته و شرایط بسیاری از کشاورزان برای جبران تامین هزینه های سنگین انجام گرفته در سطح بسیار بدی قرار دارد ی مهمترین علت آن هزینه های سنگین مواد تراریخته و کاهش ۳۰ درصدی قیمتها در سال های اخیر به علت عدم اطمینان از سلامت و مخاطرات پیش بینی نشده این محصولات بوده است.
از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۰ تعداد تولید کنندگان ۳۲ درصد کاهش پیدا کرده و از ۱۷۰۰۰۰نفر به ۱۱۶۰۰۰نفر کاهش پیدا کرد یعنی ۵۴۰۰۰ نفر کشاورز به طور ناخواسته شغل خود را از دست دادند .
وابسته شدن تولید به مواد و سرمایه های تجارتی خارجی باعث ور شکستگی اقتصاد کشاورزی و افزایش فقر و گرسنگی در سطح روستاها و شهرها و ترک ناخواسته مزارع توسط هزاران کشاورز شده است .
بنابراین کشاورزی مدرن و محصولات تراریخته در بزرگترین کشور تولید کننده آن که قادر به تامین غذای کودکان آن کشور نیست به صورتی که ۴۰ در صد از کودکان این کشور با سو تغذیه مواجه هستند ، چگونه قادر به تامین غذای جمعیت دنیا می باشد.
در بررسی اثر گذاری زیر ساختار ها در توسعه کشاورزی پایدار ، سند قابل ارایه ، در واقع همان نکته کلیدی موجود در مفاهیم کشاورزی ارگانیک است که عنوان می کند، توسعه کشاورزی ارگانیک بر اساس انطباق با شرایط موجود است نه تغییر ساختار.
یعنی ساختار موجود مانعی بر سر راه توسعه پایدار کشاورزی نیست بلکه فرایند برنامه ریزی خاص و دینامیکی را می طلبد تا بدون دست کاری ساختار موجود ، فرایند کشاورزی ارگانیک و کشاورزی پایدار را عملیاتی نماید.
در خصوص کارآیی فرایند انتقال یافته های تحقیقاتی و مکانیسم تحقیق ، ترویج و آموزش، مطمئنا سیستم متعارف موجود به هیچ وجه جوابگوی عملیاتی کردن نظام ارگانیک در سطح جوامع محلی و بهره برداران نخواهد بود و جهت برقراری و توسعه مدیریت جامع توسعه کشاورزی ارگانیک این سیستم نیازمند بازنگری، تحول ،دقت و نیازمند بازنگری، تحول ، دقت و نگرش خاصی است تا خطاها و بحران های ناشی ازهم خوانی یافته های تحقیقاتی و تکنولوژی با فرایند مدیریت مزارع توسط بهره برداران در مناطق مختلف، و با ویژگی های متنوع اجتماعی و اقتصادی ، با مشکل و مانع راه نباشد.
مطالعات و بررسی ها نشان می دهد که کشاورزی ارگانیک، به سادگی و آرامی قابل پیاده شدن می باشد، بدون این که چالشی در فرایند تامین تولیدات کشاورزی ایجاد گردد، و کشاورزان حتی در دورترین نقاط و در کمترین سطح بهره برداری و توان مالی دچار ریسک و ضرر گردند.
البته این فرایند تنها در پرتو طراحی راهبرد عملیاتی و برنامه اجرایی توانمندی قابل تحقق است که شاخص اصلی موفقیت در این راهبرد، مدیریت دوره گذر ارگانیک بر اساس یک نظام جامع مبتنی بر پژوهش مزرعه ای کشاورز مدار است که همراه با ایجاد بستر های آموزشی، توانمند سازی، نظارت، صدور گواهی ، بازار و ایجاد شبکه های محلی توانمند اجرا می گردد.
خرما یکی از محصولات مهم و استراتژیک کشاورزی است که سطح زیر کشت این گونه درختی در جهان بیش از یک میلیون هکتار است. ایران با بیش از ۲۴۲هزار هکتار سطح زیر کشت خرما و تولید سالانه افزون بر یک میلیون تن، به لحاظ سطح زیر کشت رتبه نخست و از نظر تولید، جایگاه دوم جهان را به خود اختصاص داده است.
طبق اطلاعات موجود در طرح تدوین ساماندهی فرآوری خرما، استان فارس با بیش از ۳۰ هزار هکتار سطح زیر کشت (۱۳ درصد از کل کشور)، تولید سالانه بالغ بر ۱۳۰ هزار تن، سهمی معادل ۱۳۱۵ درصد کل تولید خرمای کشور را دارد.
شهرستان داراب با دارا بودن ۱۸۰۶ هکتار نخیلات، بیش از ۴۵ رقم از گونه های متفاوت و با متوسط تولید ۶ تن در هکتار، مقام پنجم تولید خرمای استان را دارا می باشد(سازمان جهاد کشاوری استان فارس، ۱۳۹۳) عمده تولید این محصول متعلق به روستاهای بخش فورگ این شهرستان است.
با توجه به سالم و ارگانیک بودن این محصول و داشتن ویژگیهای منحصر به فرد از آن درختی مقاوم ، همیشه سبز با عمر طولانی و مقاوم در مقابل خشکی و کم آبی متحمل در شرایط نامساعد آب و خاک ساخته است به همین دلیل از جمله گونه های گیاهی است که در طرح برون رفت از بحران آب و تغییر الگوی کشت، مورد نظر برنامه ریزی بخش کشاورزی بوده است.
این کشاورزان سنتی که مهارتشان حاصل سال ها تجربه و دانش های بومی گذشتگان است، با انتفال سینه به سینه این تجربیات، کلیه مراحل تولید محصول با همان شیوه های سنتی و بومی انجام میگیرد که به دور از کاربرد هرگونه سموم، کودها و آفت کشهای شیمیایی است و حتی کمتر از ابزارهای جدید مکانیکی استفاده می شود.
بنابراین جزء محدود محصولات کشاورزی است که کاملا به روش طبیعی و فارغ از هرنوع مداخلات مصنوعی و جانبی تولید می شود.
شواهد فراوانی وجود دارد که تولید غذای ارگانیک و نوشیدنی، هم برای بازارهای داخلی و هم برای صادرات تولید می تواند در افزایش درآمد کشاورزان موثر باشد. این مسئله باعث کاهش فقر و بهبود امنیت غذایی خانوارهای کشاورزان می شود.( بهرامیان و میردامادی؛ ۱۳۹۰).
مشکلات و تنگناهای توسعه کشاورزی ارگانیک در ایران
موانع اساسی توسعه کشاورزی ارگانیک در ایران را احتمال طراحی نامناسب در شروع برنامه ریزی ، مشکل جمع نگرش و فعالیتهای مشارکتی و فرابخشی در بخشهای مختلف مرتبط با موضوع ، عدم وجود تشکلهای محلی، نبود رابطه منطقی بین تولید کننده و مصرف کننده و نبود بازاریابی و زیر بناهای بازاریابی مانند سایر محصولات ، وجود تفکر دولتی به موضوع ، تعلق یارانه به نهاده های شیمیایی آفت کش وکودهای شیمیایی ، نبود سیستم گواهی ، مخلوط شدن محصول سالم وغیر سالم در بازار، نبود اطلاعات در مورد وضعیت ارگانیک در کشور ، نبود آگاهی عمومی در مورد اثرات سموم شیمیایی و نبود الگوی عملیاتی برای محصولات مختلف و با اقلیم های مختلف می داند.
در توسعه کشاورزی ارگانیک در ایران به دو چالش اساسی اشاره نموده است که ذیل به آن اشاره شده است.
١- عدم وجود مراکز صدور گواهی
گواهی ارگانیک ، به گروهی از محصولات کشاورزی اشاره دارد که مطابق با استاندارد های واحد ، پرورش یافته و فرآوری گردیده اند.
امروزه در جهان ارگان های دولتی و بخشهای خصوصی بسیاری برای استاندارد کردن و گواهی کردن محصولات ارگانیک به وجود آمده است که طبق آخرین آمار در سال ۲۰۰۴، تنها ۳۶۴ هیات در ۵۷ کشور اروپا در حال فعالیت می باشند .
در ایران چنین مراکزی وجود ندارد و در صورت توسعه کشت ارگانیک در آینده این مشکل به صورت یه چالش بروز خواهد کرد . زیرا در این صورت گواهی شدن محصولات ارگانیک ایران توسط مراکز صدور گواهی غیر ایرانی ، بیشتر درآمد حاصل از فروش محصولات ارگانیک عاید آنان خواهد شد و کشاورزان ارگانیک ایران درآمد زیادی کسب نخواهند کرد.
۲- عدم حمایت دولتی از کشاورزان ارگانیک
محدودیت های ورود به کشاورزی ارگانیک در ایران
به طور کلی چالش های اصلی پیش روی اجرای ترویج و توسعه کشاورزی ارگانیک عبارتند از:
که مشکلات اقتصادی دوره گذار و ضعف در مدیریت فنی ارگانیک در سطح عملیات و پیچیدگی و ظرافت های استقرار نظام گواهی و بازار محصولات ارگانیک و ضعف در سیستم انتقال یافته ها در سیستم کشاورزی و تهدیدات و تبلیغات مافیای سم و مافیای مدرن و محدودیتهای مربوط به زیرساختارهای کشاورزی در ایران و حرکت به سمت ارگان مدیریت اقتصادی توسعه کشاورزی ارگانیک به عنوان مهمترین شاخص و چالش توسعه کشاورزی ارگانیک است.
سوال های مطرح در این بخش عبارتند از:
- مشکلات اقتصادی مربوط به دوره گذار ارگانیک کدام است؟
- ساختار و مکانیسم نهادهای حمایتی تا چه اندازه قادر به پشتیبانی و مدیریت این دوره گذار خواهد بود؟ و سیستم های ارگانیک تا چه حد با شرایط اقتصادی تولید کنندگان فقیر و واحدهای کوچک سازگار است؟
- هزینه های سیستم جایگزینها و اعمال مدیریت عملیاتی ارگانیک در مزارع چگونه است؟
- چه تغییراتی در سطح درآمد در مزارع صورت می گیرد؟
- چگونه می توانیم با فشار کار اضافی کنار بیاییم؟
- آیا می توانیم سرمایه گذاری ضروری را انجام دهیم؟
- باید منتظر چه مشکلات اقتصادی از لحاظ هزینه های انسانی باشیم؟
در فرآیند حرکت به سمت ارگانیک، یک دوره گذار وجود دارد که در این دوره، هزینه ها نسبت به شرایط متعارف افزایش و درآمدها کمتر می شود. این هزینه ها شامل نیروی انسانی، فشار کار، نهاده ها و… می باشد.
اما بعد از طی دوره گذار که در واقع ورود به کشاورزی ارگانیک است، برخلاف بسیاری از تئوریها، هزینه ها کاهش پیدا کرده و درآمدها به میزان قابل توجهی افزایش می یابد و این افزایش درآمدها بیشتر از افزایش کمی تولید تا سطح ۲۵ درصد افزایش در برخی تجربیات کشورها صورت گرفته است.
به طور حتم کشاورزی ارگانیک کاملا از نظر اقتصادی به صرفه است به ویژه برای کشاورزان کوچک. اما نقطه ای که ما با چالش مواجه هستیم مسئله مدیریت اقتصادی دوره گذار می باشد که در واقع برنامه مدیریت ارگانیک بیشتر متوجه این بخش است.