آناتومی زالو و عملکرد آنها
طبق تحقیقات انجام شده در آناتومی زالو زالوهای آب شیرینی که در آب های ساکن زیست می کنند، گونه های Lenitic و گونه هایی را که در آب های جاری زیست می کنند؛Lotic می گویند.
تاکنون حدود ۶۷۶ گونه زالو از رده Hirudinea شناسایی شده اند و حدود ۴۸۰ گونه ویژه آب شیرین هستند که حدود ۱۵ نوع از آنها در پزشکی کاربرد دارند. زالوها عمادتا اختصاص به آب شیرین دارند و گونه های کمتری دریازی یا خشکی زی مطلق هستند.
همه آنها زندگی انگلی ندارند و حدود ۲۵٪ گونه های شناخته شده مانند گونه های جنسی Piscicola و Cystobranchus زندگی انگلی دوره ای دارند تعدادی از آن ها در بعضی شرایط آزادزی می شوند.
اگر چه هم پوشانی وسیعی در میان اعضای این ۲ گروه دیده می شود؛ اما گروه های کوچکی از آنها دارای ویژگی محیطی بوده و از لحاظ Phylogeny انتشار و طبقه بندی دارای تفاوت های آشکار با یکدیگر می باشند.
قطرشان به ندرت از۱ سانتی متر بیشتر می شود و طولشان از کمتراز نیم سانتی متر تا حدود ۲۵ سانتی متر و به ندرت از ۲۵ سانتی متر بیشتر و متوسط طولشان ۱۰الی ۱۲سانتی متر است.
درهر انتها یک اندام مکشی دارند که عقبی مقعد برای نگهداری و چسبیدن به طعمه و جلویی دهان حاوی آرواره ها 3 ردیف فک و دندان ها حدود ۸۰ الى ۱۰۰ دندان در هر فک و ۵ الی ۶ جفت لکه چشمی می باشند.
بدن آنها در حالت عادی دراز یا تخم مرغی شکل است و قابلیت انقباض و انبساط بسیارزیادی دارد. در گذشته زالوی طبی در یک گونه با رنگ های محدود و متفاوت در نظر گرفته می شد. در واقع دو Phenotype تمام ویژگی های یک ارگانیسم که به صورت خارجی بروز می یابند (مثل: رنگ مو، پوست و …).
با خاص ترین رنگ به نام های Hirudo Medicinalis medicinalis و Hirudo Medicinalis officinalis = زالوی مجاری = بعدها Hirudo officinalis نامیده شده و دو فنوتایپ به دیگر که امروزه با الگوهای متفاوتی بر سطح بدنشان و تجزیه DNA تعیین می گردند؛ یعنی Hirudo Medicinalislitius 1758 و Hirudo Medicinalis Verbanacarna1820 می باشد.
تفاوت خاصی در زالو درمانی با آنها مشهود نبوده و برای ترکیب بزاق شان نیز تاکنون تفاوت شایان توجهی قید نشده است. Hirudo Medicinalis medicinalis به طور واضح یک الگوی شبه قطره در کنار بدن خود دارد.
Medicinalis Verbanacarna به دلیل تفاوت در الگوی رنگ بر سطح بدنش از Hirudo Medicinalis medicinalis قابل شناسایی است.
خطوط متناوب زیتونی، خرمایی، نارنجی و سیاه یک الگوی منظم و معمولا قرینه بر ناحیه پشتی زالو شكل می دهند. Hirudo Medicinalis medicinalis بیشتر متمایل به زرد مایل به قرمز است و نقاط نامنظم می دهند.
سیاهی دارد، در حالی که Medicinalis Verbanacarna بیشتر سبز تیره است و ناحیه معده اش سبز زیتونی یکنواخت با 2 خط در امتداد لبه اش مشهود است. رنگ آمیزی ۲ گونه به طور واضح در ناحیه شکمی متفاوت است.
طبقه بندی دیگر در آناتومی زالو Medicinalis Hirudinea و orientalis شرقی، آسیایی است و در ایران در حاشیه دریای خزر، بیشتر زالوی orientalis وجود دارد و گویا کشورهای دیگر در زالو درمانی گونه orientalis را بیشتر می پسندند؛ واز آناتومی زالو می توان دریافت که نژاد زالوی ایرانی مشهورترین و مناسب ترین نژاد برای زالو درمانی است.
زالوی طبی آمریکایی ,Macrobdella decora انتشار وسیعی دارد و ذخایر آنها روبه افزایش است. این زالوها از قورباغه های باردار و وزغها در بهار و از پستانداران در پاییز تغذیه می کنند.
در زالو درمانی وجود ۲ گونه به نظر بی ربط می آید زیرا در طول تاریخ معادل یکدیگر استفاده شده اند. بعلاوه تفاوتی در طیف فعالیت های آنها شناخته یا جستجو نشده است. از زمانی که توليد طبیعی Hirudo Medicinalis medicinalis به دنبال به دنبال استفاده شدید در قرن ۱۹ کمیاب شد.
Hirudo Medicinalis Verbanacarna تنها گونه زالو است که در تمام دنیا برای دهه ها مورد استفاده قرار گرفته و همچنان استفاده می شود. چون هر دو گونه به طورکل تفاوت های رنگی یک گونه را دارند، اکثر نویسندگان به هر دو گونه بدون ایراد تفاوت بین دو نوع Hirudo Medicinalis لقب می دهند.
این گونه در قرن های ۱۷، ۱۸ و ۱۹ مصارف پزشکی داشته است و هم اکنون درانگلستان فراوانترین گونه است. تعداد حلقه هایش حدود ۹۵ عدد است. ۴ جفت چشم که دو جفت آنها در لبه های قدامی بدن و بقیه در دو طرف اندکی به طرف عقب قرار دارند. بادکش خلفی بزرگ و مخرج قبل از آن واقع شده و هر دو منفذ تناسلی در یک شیار قرار دارند.
از سایر زالوهایی که در آسیای جنوب شرقی در پزشکی کاربرد دارد، جنس Hirudinaria است که در برخی موارد حتی به عنوان گونه ای با ژن خاص برای تحقیقات توصیه و پیشنهاد می شوند. در مناطق دیگر جهان برخی Rhynchobdellidaها مانند haemeteria officinalis در Mexico و Placobdella castata در Cerimea دارای مصرف پزشکی هستند.
یک گروه از زالوهای آرواره دار یا Genathobdellida مانند اعضای خانواده Hirudinariaیک برآمدگی سوزن مانند به نام خرطوم را داخل بدن میزبان فرو برده و آنزیمی بنام Hementin ترشح می کنند که لخته های خون ایجاد شده را حل می کند، اما نمی دانیم که در پزشکی هم قابل استفاده هستند یا نه؟
آناتومی زالو – رفتار
برای شروع در بررسی آناتومی زالو ، رفتار زالو را در طبیعت مرور می کنیم:
1) جستجو برای غذا؛ این حرکت پس از مشاهده طعمه با شنای آرام و تعلیق در آب برای مدتی طولانی حتی یک سال صورت می گیرد.
۲) رسیدن به شکار و خوردن سریع آن که با حرکاتی سریع انجام می شود. این روند ممکن است طی چند دقیقه خاتمه یابد؛ البته این بند مربوط به زالوی پزشکی نمی شود.
۳) غوطه وری در یک فضای مخفی در اعماق آب برای استراحت و هضم غذا (حتی یک سال) و سپس حرکتی نرم از ۱ تا ۳ سال و می تواند بیش از ۱۰ برابر وزن خودش، خون، جلبک، حشرات و خزندگان کوچک مولک و … را بخورد، لذا می تواند تا ۲ سال بین تغذیه اش زنده بماند. از این رفتار تغذیه ای، صرفه جویی در مصرف ماده و انرژی تداعی می گردد.
در آناتومی زالو، معمولا این اعضا بررسی می شوند: مکنده قدامی، مکنده خلفی ، به صور کلی زالو یک مکنده قدامی کوچک دارد که بر نوک دهان او قرار گرفته است .مقعد نیز سطح مکنده نسبتا بزرگی، بزرگ تر از دهان را در سطح خلفی باز می کند.
در دهان و فک ها، پروستات، آلت تناسلی نر، کیسه منی، کلیه ها و مثانه، لوله اسپرم ساز، لوله عضلانی اپیدرم و جلدی، عضلات پارانشیم، عروق جانبی، قسمت سکوم روده (روده كور)، انتهای روده، بخش میانی شکم، بیضه ها، روده میانی و کیسه ها، آلت تناسلی ماده، تخمدان زالو Hermafrodism واقعی است.
بنابراین هر زالو هم نر است و هم ماده؛ هم می تواند خودش را بارور سازد و هم زالویی دیگر را، ولی معمولا تمایل آن به بارور سازی از زالوهای دیگر بیشتر است.
طبق آناتومی زالو، گلو، گانگلیون مغزی زالو یک لوله گوارشی دو جداره را به ذهن می نماید که شامل روده ابتدایی، میان روده (شکم)، و روده خلفی که بیشترین حجم احشایی را اشغال می کنند و غشاء بیرونی است که مابین آن ۲ عضو، عضو دیگری فضاگیری ننموده است.
روده ابتدایی شامل دهان، گلو و مری (مجرای غشایی عضلانی که حلق را به معده وصل می کند) است که0/2 طول داخلی بدن حیوان را اشغال می کند.
میان روده شامل ۱۰ کیسه سربسته است و نیمی از طول کلی بدن را می سازد. روده خلفی سه قسمتی که 0/3 طول کلی را تشکیل می دهد. Bacterial flora طبیعی روده Aeromonas veronii Biovar sobria=Pseudom onashirudinis معده (چینه دان یک انبار فوق العاده است که زالو را قادر می سازد که سال ها بدون غذا زنده بماند (هضم آهسته).
حتی وقتی معده اش به طور کامل خالی شود، می تواند تا ماهها از ذخایر بدن خود برای ادامه زندگی استفاده کند. مکنده قدامی کوچکی در نوک دهان او قرار دارد.
بدن زالوی طبی از ۳۴ قسمت تشکیل شده است. بخش های ۹ تا ۱۱ از ارگانی که مسئول دفع پیله Cocoon است، بنام Clitellum تشکیل شده است. این ارگان فقط در ماههای تابستان قابل مشاهده است. ۷ قطعه آخر، مکنده نسبتا بزرگی را می سازند. قطعه دوم از ۱۰۵ حلقه خارجی تشکیل شده که قطعات داخلی را می پوشاند و محفوظ می کند.
هر قطعه توسط ۵ حلقه پوشیده شده است. بخش حلقه ای می تواند مثل یک آکاردئون کشیده شود. زالوها دارای ذخیره پوستی هستند تا برای حجم زیاد خون خورده شده کشیده شوند، به علاوه برای حرکت و خزیدن نیز کمک کننده است.
از دید خارجی آناتومی زالو ، تنها علامت قسمت داخلی بدن الگوی راه راه نارنجی، قرمز، زیتونی و تکرار شونده بر پشت Hirudo Medicinalis وHirudo Verbana است. احتمالا این الگوها به نوعی اثر انگشت برای آنها حساب می گردد.
در داخل بدن زالو، قطعات مرکبی از ۳۲ غده،عصب، مثانه های دفعی، کلیه ها و کیسه منی ساخته شده اند. سیستم اعصاب مرکزی برای شکار، مکان یابی دشمنان و هم آهنگی عمومی طراحی شده است.
زالو دارای ضمائمی مانند نیش دندانها، غدد مترشحه، مکنده، عملگرهای حرکتی گیرنده های چشایی، حسگرهای حرارتی و گیرنده های نوری و پوست می باشد که به گره شبی پایینی گلو متصل است. سر زالو نقطه ابتدایی در اختصاصی شدن سر در دوره تکامل است.
بررسی آناتومی زالو بیان می کندکه دیواره و بدن آنها وظایف متعددی دارد. و عضلات قوی بدن اش، شنای طولانی مدت، حرکات تنفسی،مکش و … را فراهم می کنند.
لوله عضلانی دیواره بدن به طور کلی از ۴ لایه به قرار ذیل ساخته شده است: یک لایه حلقوی، یک لایه موازی از ماهیچه های طولی، یک لایه دو گانه از عضلات مورب، لایه عضلات عرضی و لایه ماهیچه پشتی شکمی که مانند تیغه های طولی سطح پشتی را به سطح شکمی متصل می سازند، برای پهن کردن بدن استفاده می شود.
این ترکیب بسیار تکامل یافته ماهیچه ای که فوق العاده متحرک هستند، 4 نوع اصلی حرکت را مهیا می کنند:
۱) بر سطوح سخت با کشش متناوب و تماس سطح بیرونی شکمی حرکت می کند. مکنده نسبتا بزرگ دم به سطح می چسبد در حالی که مکنده کوچک جلویی را به سمت جلو کشیده و پیش می رود و حرکات جست و جو را در سطح یا در هوا انجام می دهد.
زالو می تواند تا چندین برابر زمان استراحت، بدنش را کش بیاورد. پس از پیش رفتن مکنده جلویی دوباره می چسبد و مکنده عقبی در طول و یا سطح در مسیر جلویی سر می خورد و اگر لازم بداند، حتی کنار مکنده جلویی می چسبد.
۲) با اولین تماس، مكنده قدامی انجام شده و سپس مكنده کوچک به جلو رانده می شود. ولی یک حلقه طی یک فاز کوتاه شکل می گیرد.
این حالت شبیه مسیری است که می خیزد. چون زالوها همیشه بسمت جلو حرکت می کنند، سر به راحتی قابل تشخیص است.به علاوه، مکنده دهانی کوچک تر از مكنده پشتی می باشد، اما بهتر تکامل یافته است.
۳) در زمان شنا، زالو بدن خود را به بالا و پایین حرکت می دهد که شبیه حرکت دلفین و منحنی سینوسی است. زالو پهن شده و بطور افقی بدن خود را حین شنا می کشد تا هر چقدر که ممکن است، با کمترین مقاومت از طرف آب مواجه گردد.
۴) عضلات خلفی میانی به زالو اجازه می دهند که خود را به طور پنهان بچسباند و شکل بدن خود را تغییر دهد. این تغییر شکل وسیع به زالو امکان می دهد تا روی لبه های باریک تر بخورد و حتی وقتی شکمی پر دارد، خود را از دشمنانش مخفی نماید.
مکانیزم های کنترل و هم آهنگی مسئول این حرکات نرم، موضوع بسیاری از تحقیقات و جستجوها بوده است. در آب کم اکسیژن، زالو آب را به سمت جلو کنار می زند و بدنش را عبور می دهد که معمولا حالتی یکنواخت دارد و با مکنده کوچک در مکان می ماند.
سپس حرکات شلاقی به بدن خود می دهد که تکرار آن بسته به نیاز تنظیم می گردد. علت این نوع حرکت را دریافت اکسیژن بیشتر (تهویه موجی) در نظر می گیرند.
آناتومی زالو نشان می دهد که زالو می تواند شکل بدن خود را با دامنه ای زیاد تغییر دهد این توانایی اش مدیون پوست نرم قابل انعطاف و عضله گردنی بسیار کش سان Elastic اوست.
عضلات پشتی شکمی اش با انقباض خود باعث می شوند که زالو بدن خود را هرجا و هرچقدر بخواهد پهن کند، تا مثلا در یک شکاف باریک پنهان شود. زالو توانایی شگفت انگیزی در این عمل دارد که بدن خود را در خشکی و آب، بکشد.
زالو می تواند مثلا وقتی که هوا را بو می کشد تا محیط اطراف را چک کند، بدن خود را بجز سطح مکنده کوچک به بالا بکشد، یا وقتی که قربانی خود را نیش می زند، می تواند با بخش انتهایی خودش ۲ یا ۳ برابر طول معمولش کش بیاید. این توانایی می تواند قدرت فوق العاده زالو و توانایی تغییر شکل مکنده را اثبات کند.
به دلیل توانایی زیاد تغییر شکل، ظروف نگهداری زالو باید همیشه در بسته و حاوی سوراخ های متعدد ریز باشند. زالوها می توانند از شکاف های بسیار باریک فرار کنند.
آناتومی زالو-دهان
دهان زالوی طبی در مکنده جلویی قرار دارد. زالو برای یافتن نقطه مناسب، پوست میزبان را جستجو می کند.
این عمل نیازمند حسگرهای کاملا متنوع است که در اطراف دهان متراکم شده اند. زالو با مسلط کردن دهان خود بر روی پوست قربانی خویش، ضمن مکش، دندان های خود را به طور موزونی به جلو و عقب حرکت می دهد تا در نهایت بتواند مقدار زیادی خون ببلعد.
ماده مخاطی ترشح شده از دهان اطراف محل مکش را Fix می کند تا هوا از حفره ای وارد نشود و مکش مداوم حدود 0/2 اتمسفر برقرار گردد. بنابراین می تواند خودش را به هر سطحی مانند کاغذ، شیشه، درخت، سنباده، سطوح چرب و حتی اسفنج، سبد پلاستیکی و .. بچسباند.
برای این امر، گلو باید با مکش قابل توجهی کار پمپاژ را انجام دهد، لذا لوله عضلانی در دیواره بدن و در اطراف گلویش رشد یافته است. زالو در حال غذاخوردن، فک خود را محکم قفل می کند و بسیار سخت از این حالت در می آید.
فک زالو که با روکشی از کلسیم و عضلات محکم شکل گرفته است، نوع دیگری از تخصصی شدن آناتومی زالو را نشان می دهد، بنابراین نباید برای جدا کردن آن اصرار نمود.
این کار ممکن است بدن زالو را پاره کند و باعث بر گشت محتویات روده از جمله باکتری Aeromonas به بدن میزبان شود یا ریشه داخلی دندان های زالو کنده شود و در بافت پوستی بدن میزبان باقی بماند.
آنچه که در آناتومی زالو ، بخش دهان آمده است، در حفره دهانی ۳ فک وجود دارد که ۳ جهت آن با زاویه ۱۲۰ درجه ،آرم Meroedes Benz را تداعی می کند. مناطق عدسی شكل و زرد، نارنجی لب های زالو حاوی توده ای از ماهیچه ها است که فک را تولید می کنند.
فك های تیغه مانند ، ۶۰ الی بیش از ۱۰۰ دندان کوچک در طول لبه خود دارند که در نمای خلفي – خارجی دیده می شوند.
در بررسی میکروسکوپ الکترونی آناتومی زالو ، منافذ بین دندانی طی ترشح بزاق زالو قابل تشخیص است. بزاق زالو در سلولهای ترشحی پراکنده ای تولید می شوند که شکل کامل یک غده معمول را ندارد.
دهانه خارجی آنها در تیغه دندانی بین هر ۲ دندان است که در منافذ انتهای کانال اصلی وجود دارند. این قسمت پایانه مجرای ثانویه سلول های غده ای است. بعید است که میزان در هضم و جذب مواد غذایی نقشی داشته باشد!
عضلات مخالف در پایه فک برای حرکت فک به پشت و جلو در یک حرکت گردشی مثل اره حلقه ای کار می کنند. به دنبال این عمل ناحیه کوچک مرتبط با فک خم شده و می چرخد و عمیق تر وعمیق تر به پوست نفوذ می کند.
با این عملکرد اولاً نیاز به نیروی کمتری است ،فک با ترکیب دندان های خطی نیشی درد کمتری برای قربانی ایجاد کند، به علاوه بزاق آن خاصیت بی حس کنندگی دارد.
ضمنا این برش احتمالا در مسیر Dermatome ها انجام می شود که ترمیم اش راحت تر باشد. با گزش مکانیکی، پیپت های کوچکی را که حاوی مواد دارویی هستند، وارد زخم می کنند.در آناتومی زالو حس چشایی بسیار قوی زالو بسیار مورد غفلت قرار گرفته و معمولا فقط به حس بویایی زالو اشاره می شود.
وقتی زالو با خون غلیظ مواجه می شود، بزاق بیشتری به بافت میزبان تزریق می کند و برعکس. این امر در هنگام زالو درمانی، زالو را علاوه بر تزریق دارو به لابراتواری برای معاینه و آزمایش خون میزبان تبدیل کرده است.
این کار شبیه غذا خوردن خودمان است، به این معنی که وقتی غذای خشکی مثل بیسکوویت می خوریم، بزاق بیشتری ترشح می کنیم و وقتی غذایی مثل آش یا سوپ می خوریم، بزاق کمتری ترشح می نماییم.
آناتومی زالو -گلو
گلو حفره دهانی را به مری وصل می کند. مری پوشش عضلانی شامل عضلات حلقوی، طولی و شعاعی است. این بخش تمرکز بالایی بر انواع ماهیچه های مختلف در بدن زالو دارد؛ زیرا آن را برای فعالیتی موزون طراحی کرده اند.
در اولین فاز تغذیه، مکش عضلات شعاعی باعث انبساط گلو می شوند. فاز دوم انتقال با انقباض عضلات طولی برای انقباض فعال گلوهمراه است. فرکانس این حرکات منظم با حدود 2/4 شروع و به حدود 1/2یا کم تر در پایان تغذیه خاتمه می یابد.
گاهی به نظر می آید که زالوها هنگام تغذیه به خواب می روند. ضربه به هر نقطه بدن می تواند بیدارش کند. زمان تغذیه به خصوص در هنگام خونخواری از چند دقیقه تا بیش از دو ساعت و نیم می رسد. وقتی زالو سیر میشود، معمولا فکهایش را باز نموده و به آسانی میزبان را رها می کند.
در این هنگام باید مقداری پنبه یا تنظيف تمیز و حتی المقدور استریل روی موضع گذاشت؛ زیرا با تزریق Hirudin خونریزی ممکن است چندین ساعت ادامه یابد.
آناتومی زالو – دستگاه تنفس
آناتومی زالو نشان می دهد که زالوها ریه ندارند و تنفس در آنها به جز تعدادی از گونه های انگل ماهیان که توسط آبشش صورت می گیرد، از طریق پوست و به وسیله شبکه ای از مویرگها واقع در زیر Epiderm انجام می شود (گاهی دوزیست).
اگر سطح تهویه ای ریه انسان را باز و گسترده نماییم، سطحی به ابعاد ۱۰۰ متر در ۱۰۰ متر یعنی حدود یک زمین تنیس تشکیل میدهد.
اصولا سطوح تنفسی همه حیوانات اعم از ریه، آبشش، پوست و … باید وسیع و قابل ارتجاع باشند تا بتوانند مقادیر زیادی گازهای تنفسی را در مدتی کوتاه تبادل کنند. در مورد زالو، سطح پوست بسیاروسیع و مانند آکاردئون به وفور کش می آید.
ترشحات دایمی، پوست زالو را در خشکی از ریه و در آب از آبشش بی نیاز می سازد. هر چیزی از جمله نمک با غلظت بالا، باعث تخریب پوست و متعاقبا اخلال در تنفس، و اگر شدید باشد، باعث مرگ وی می گردد.
هموگلوبین محلول در خون، اکسیژن و تبادل سایر گازها (از جمله CO2) را از طریق مویرگهای قابل انقباض از طریق انتشاردر بدن، تبادل می کند. سیستم گردش خون زالو بسته است. زالوهای آبزی وقتی با میزان پایین اکسیژن در آب روبرو می شوند، با انجام نوسانات بدنشان عمل تهویه را انجام داده و به سطح آب می آیند.
پوست زالو
- کشش الاستیسیته زیادی دارد.
- اصلی ترین جزء عملکرد تنفسی در پوست قرار دارد.
- به عنوان یک سد در مقابل عوامل خارجی و عفونی عمل می کند.
- اجازه تنظیم و تبادل مواد شیمیایی و گازها را می دهد.
- مانند یک دستگاه حسی پیچیده کار می کند.
- می تواند در مقابل حمله های مکانیکی مقاومت کند.
- می تواند از لایه خارجی کوتیل پوست اندازی کند.
- به اهداف استتار رنگ بندی شده است.
- به عنوان وسیله ای جهت شناسایی گونه ها قابل استفاده است.
- آب را ذخیره می سازد.
- طی خواب زمستانی و استراحت تابستانی سپر حفاظتی آن است.
- چون سلول های بافت پوششی Epithelial محکم به هم چسبیده اند؛ ارتباطات سلولی می توانند نیروهای سخت خارجی به خصوص هنگام تغذیه را تحمل نمایند.
- سطح داخلی بدن همانند گلو، حفره دهانی و فک زالو تا حدودی توسط پوشش روپوست Cuticle پوشیده میشود.
- پوست مانند یک آکاردئون در زمان خالی بودن شکم جمع می شود و برای تطابق با حجم زیاد غذاخوردن کشش زیادی پیدا می کند.
Epiderm زالو یک شبکه از Collagen خلل و فرج دار است که با یک لایه ترشحی شاخص Cuticle که تقریبا هر ۳ الی ۱۰ روز با حرکت کرمی شکل انقباضات مواج عضلات پوست اندازی می کنند. تکرار پوست اندازی بستگی به درجه حرارت، کیفیت آب، وضعیت تغذیه و … دارد.
پوست های ریخته شده مثل پرده های سفید غوطه و و چسبیده به محیط که گاهی شبیه حلقه های سفید هستند؛ به چشم می خورند. یک لایه مخاطی که بیشتر از Mucopolysaccharide روی Cuticle فیبری را می پوشاند؛ به همراه لایه مخاطی حین پوست اندازی کنده می شوند. طی هر پوست اندازی باکتری ها نیز حذف می شوند.
اگر زالو را نگهداری می کنیم باید مقداری سنگ، شن، گیاهان با برگ های سخت مثل علف = آب تره= Nasturium fontanum Aschers = Nasturium officinallis plant= Nasturium officinallis Sisymbrium Nasturium = watercresse این را هم افزایش می دهد، گاهی دسته هایی از موی اسب و اجسام مشابه در ظرف قرار دهیم تا روند پوست اندازی را تسهیل نماییم.
تمام پوست های ریخته شده باید تخلیه شوند؛ ضمنا پوست اندازی ناقص می تواند با انقباض و گیر انداختن قسمتهای مختلف بدن و آسیب زدن به Epiderm زالو راه ورود باکتری ها به لایه سخت Cuticle را فراهم ساخته و یا مستقیما مانع تنفس و حتی حالتی شبیه گیر کردن در حلقه طناب دار و … به آسیب جدی با مرگ زانو منجر شود.
زالوهایی که از این آسیب ها نجات می یابند؛ اغلب اسکارهای Scar حلقه ای شکلی در جایگاه آسیب دارند. گاهی باید برای خروج از پوست کهنه به زالو کمک نمود. تنفس و تبادل گاز تقریبا به طور کامل از طریق پوست و شبکه مویرگی Cuticle را انجام می گیرد.
پوست هم چنین انتشار درونی و بیرونی آب و تبادل یونی به خصوص سدیم و مواد دیگر را از طریق انتشار ساده غیر فعال و فعال در جهت با خلاف جهت شیب غلظت تنظیم می نماید.
تثبیت مهمی از مواد دفعی نیز از طریق پوست و پوست اندازی خارج می گردند. تثبیت محیط داخلی بدن زالو مثل هر موجود زنده دیگراهمیت حیاتی دارد. به خاطر همین نگهداری، این حیوان در یک محیط با غلظت مواد مختلف، خصوصا یونی، ایده آل و الزامی است.
نمونه بارز آن ریختن نمک بر روی زالو برای کشتن آن است. وقتی نمک یا سرکه و … بر روی زالو ریخته می شود، تقریبا تمام عملکردهای حیاتی پوست، اسمولاریته، تنفس و … فورا بهم خورده و خیلی زود باعث آزار جدی و مرگ حیوان می گردد.
مواد شیمیایی خاص در مایع مخاطی به زالوهای هم گونه کمک می کند تا یکدیگر بشناسند. افزایش تولید مایع مخاطی Mucosal احتمالا نشانه تلاش، احتمالا نشانه تلاش زالو برای حفاظت خود از عوامل آزاررسان و برهم زننده تعادل های شیمیایی pH آمونیایی سختی آب، تغییرات شدید درجه حرارت، اضطراب، استرس، نورشدید، حجم زیاد میکرونی، و … و گاهی در پایان خواب زمستانی است، اما این ترشح زیاد مایع مخاطی به خودی خود یک بیماری نیست.
میزان فعالیت زالوها را با میزان آمونیاک تولید شده در محیطشان می سنجند. با افزایش نور، فعالیت زالو و متعاقبا آمونیاک محیطش افزایش می یابد.
با رفع این عوامل آزاررسان مثلا شستشوی زالو در آب ولرم حاوی نمک دریایی با غلظت ۱ گرم بر لیترمعمولا مشکل حل می گردد.
به طور کلی محققین آناتومی زالو دریافتند که ، شرایط شیمیایی، فیزیکی، … محیط زالو باید تقریبا معادل استانداردهای ماهی قزل آلا باشند.
چون پوست زالو دارای تعداد زیادی سلول های حساس با کیفیت های متفاوت گیرندگی است که در طول بدن گسترده شده و اکثر آنها در پوست سر مرکزیت دارند، این حیوان با میزبان های اتفاقی خود هوشمندانه و زیرکانه مواجه می گردد.
وقتی از زالو برای اهداف درمانی بهره گرفته می شود، یاد آوری و به کار بستن این دانش برای اثرگذاری بر رفتارش عملی به سزا است و تا وقتی که تحریک از طریق گره های عصبی که مرتبط و هم آهنگ با هم هستند، دریافت شود، پوست زالو به عنوان یک ارگان حسی واحد عمل می کند.
Epiderm با الگوهای تزئینی که تفاوت های فردی را نشان می دهد، مجزا می شود و به آسانی با مشاهده آن قابل تشخیص است. زالو می تواند با این رنگدانه ها خود را بر سطح آن را در سطح زمین در کنار سایر خاشاک استتار نماید.
زالو غذای خوشمزه ای برای شکارچیانی مثل پرندگان و جوندگان است، اما می تواند خیلی زود شکارچی/شکارچیان حتی خیلی بزرگ تر از خود را شکار کند و ورق را برگرداند. اگر شکارچی توسط زالو آسیب بیند، ردی از خون در مسیر به جای می گذارد که می تواند توجه باقی زالوهای کسبه را به خود جلب کند.
اعصاب و سیستم کنترلی
اندام های حسی بر روی سر و بدن، حتى بادکش خلفی زالو را قادر می سازد که نور، دما ،ارتعاشات، خون، شیرینی، … و تغییر شدت آنها را تشخیص دهد. سیستم عصبی زالو سیستم عصبی نردبانی کرم خاکی نزول کرده است.
این سیستم شامل گره عصبی سری (Cephalic ganglion) گره عصبی شکمی (Ventral ganglion) شامل ۳۴ گانگلیون با تقریبا ۲۰۰ جفت عصب (Neuron)، طناب عصبی و گره عصبی خلفی برای مکنده کوچک می باشد.
تکانه های Impulse های دریافت شده توسط گیرنده های حساس (Receptor) مختلفی در گره های عصبی ۲۱ قسمتی، گره های عصبی بزرگ پایین گلو و گره عصبی دمی کامل شده و تمرکز می یابد. Ganglion پایینی گلو شامل ۴ Ganglion مرکب و Ganglion دمی شامل ۷ Ganglion مرکب است.
Neuronهای طویل زالو مانند سیستم اعصاب عمومی به وسعت مورد مطالعه قرار گرفته اند. با روش های نسبتا ساده ای می توان ارتباط بین فعالیت شیمیایی با رفتار زالو را مشخص نمود.
در مقیاس معين، جریانات بیوشیمیایی، ساختارها، تنوع سلولی، انتقال دهندگان عصبی Neurotransnitter ها و … در زالو همانند بسیاری از پستانداران حتی انسان شناسایی شدند.
یکی از این Neurotransmitter ها (Serotonin) است که در تمام رفتارهای معمولی، شکاری و … زالو دخالت دارد. مقادیر زیاد Serotonin مصرف غذا در زالو را تا بیش از یک سوم معمول کاهش می دهد و زالو را برای نیش زدن مشتاق تر می کند.
جدار بدن را نرم می کند و تولید بزاق را افزایش می دهد و طول زمان مخفی بودن زالو را در پایان دوره استراحت و شنا به سمت مرکز تحریک شکار کاهش می دهد.
بر اساس گفته محققین آناتومی زالو، کامپیوتری را به عصب دو زالوی زنده وصل کردند و آنها توانستند از طریق رایانه با هم ارتباط برقرار کنند، وقتی یک عصب یک مسئله را دریافت می کرد، عصب دوم راه حل را استخراج می نمود.
این توانایی به صورت اولیه بر پایه تعدیل و انتقال محرک های الکتریکی به شکل عوامل فعال است؛ مثلا وقتی زالو فشار خون خود را از طریق ضربان قلب یا اجسام شبهه Carotid تنظیم می کند، می توان این پدیده را دید.
محققین در بررسی آناتومی زالو امیدوارند که به صورت تکنیکی این پیچیدگی کم نظیر را برای تکامل رسانه اطلاعات ژنتیکی، دیژیتال و بیولوژیکی مورد بهره برداری قرار دهند.
در آناتومی زالو آنها دارای ۱ الی ۵جفت چشم فنجانی حاوی رنگدانه است (چشم مرکب)، که برای تفکیک سایه ها خصوصا حرکت سایه ها از آنها استفاده می کند. تعداد و ترتیب قرار گیری چشم ها برای تشخیص گونه مورد استفاده قرار می گیرند.
این چشمها در پوست ناحیه پس سری جایگزین شده اند. سلول های چشم های مرکب دارای حاشیه برسی Microvillus و یک Vacuole مرکزی شفاف هستند. هر کدام از این سلول های رطوبت پذیر روشن، به طور کامل توسط یک حلقه سیاه رنگ احاطه شده اند.
به علاوه تعدادی گیرنده ساده حساس به نور نیز در همه سطح بدن وجود دارند. این ترکیب سلولی به زالو اجازه می دهد که زاویه احتمالی نور و حرکت سایه را در اطراف خود تشخیص دهد.
برای امتحان این فرضيه، یک دست خود را برای ایجاد سایه در بالای سر زالوی در حال استراحت نگهدارید. در پاسخ به این تحریک، زالو معمولا طی چند ثانیه به سمت سایه حرکت می نماید.
در ناحیه دهان، خصوصا پوست بالای لب (بخش جلوی سر) گیرنده های حرارتی و2 نوع برجستگی مخروطی کوچک Papilla حساس دارد که مانند گیرنده های شیمیایی برای سطوح مختلف مواد عمل می کنند.
برخی مواد نیز وقتی با پوست پشت زالو تماس پیدا می کنند، واکنش های خود به خودی را ایجاد می نمایند، مثلا دود سیگار به محض برخورد با مکنده جلویی و حتی پوست، حتی زمانی که فقط سر زالو از آب بیرون باشد، باعث فرار آن به داخل آب می شود.
این گیرنده ها و توانایی حس گرما، سرما، بو، نور و … که در حلقه های سطح پوست واقع شده اند، لقب زبان معلق را شایسته زالو کرده است، این سلول های حسی در سطح بدن توزیع شده اند و به گره های عصبی که تمام سیگنال های حسی را دریافت می کنند، متصل اند.
از آنجا که Papilla های حسی در طول لبه حلقه ها قرار دارد، حتی هنگامی که زالو در یک وضعیت انقباضی شدید قرار می گیرد، سیگنال ها قابل دریافت هستند؛ البته چون انقباض پوست را مانند آکاردئون جمع می کند.
ممکن است اعمال نیرو بر گیرنده های لمس را مخدوش سازد، ولی گیرنده های ارتعاش در در شرایطی به شناخت محیط مثلا ضربه به آب یا ایجاد موج برای او کمک می کنند.
بنابراین آنها می توانند تا چندین متر در جهت جریان آب تجمع کنند. آنها سریعا بر چیزی که این ارتعاش را ایجاد کرده ،مثلا غذا تجمع می یابند. زالو تا همه چیز را خوب ارزیابی نکند، برای نیش زدن یا غذاخوردن عجله ای نمی کند.
فقط موارد متحرکی که برای زالو خوردنی محسوب می شوند، بر حسب سن زالو متفاوت اند و به عنوان شکار انتخاب خواهند شد.
زالوهای جوان عموما به حیوانات خونسرد تا وقتی که حرارت بدن شان با حرارت محیط منطبق شود، راضی هستند، در حالی که زالوهای پیرتر به شکار حیوانات خون گرم به خصوص پستانداران علاقه ی بیشتری دارند.
ماندن طولانی مدت در معرض نور شدید خورشید، برای زالو مرگ آور است. برخی اوقات آنها در نور افروخته خورشید در کناره های نیم خشک قرار می گیرند تا خشک شوند و بمیرند. پس از تابش بیش از آستانه حرارتی مورد تحمل، قومی حفاظت از خودشان را به طور آشکار از دست می دهند.
از طرفی، چون زالوها خونسرد هستند، به اشعه متوسط خورشید علاقه مند می باشند و در صورتی که آب حوضچه و وضعیت بدنی شان اجازه دهد، گاهی بی هیچ دلیل روشنی به سطح آب آمده و در آب گرم و تابش خورشید به آرامی شنا می کنند.
آنچه که در آناتومی زالو بیان شده است، زالوها در زمان شنا کردن مانند ماهی ها امواج افقی ایجاد نمی کنند، بلکه با کشیدن بدنشان، موجهای سینوسی شکلی شبیه دلفین ایجاد می نمایند. این حالت شنا نشان می دهد که زالو گرسنه است. یک زالوی سیر، کاملا متفاوت از یک زالوی گرسنه رفتار می کند.
پس از وعده غذایی، زالوها فورا و باعجله به کف حوضچه باز می گردند یا به زیر برگ یا صخره می خزند یا در کناری تاریک می لغزند تا غذایشان را در آرامش هضم کنند.
کسانی که این حیوان زیبا را در آکواریوم نگه می دارند، می دانند که زالو پس از ریختن غذا مثلا غذای ماهی آکواریوم اگر گرسنه باشد، فورا به سطح آب آمده و با عجله مقدار کمی غذا می خورد، سپس با عجله ای شاید بیشتر از قبل، خود را به شن و ماسه های کف آکواریوم رسانده و خود را زیر آنها مدفون می سازد.
زالوهای مملو از خون، نیاز دارند تا در مکانی امن و تاریک، مخفی شوند و خود را از باقی شکارچیان گرسنه حفظ کنند. زالوها علاوه بر آب به خاک، گیاه، سنگ و صخره به خصوص با لبه های تیز و سخت، … برای پوست اندازی نیاز دارند. زالوها خون و مواد وابسته به خون را خیلی خوب ردیابی می کنند.
حمله به هم نوع، در زالوها بسیار کم اتفاق می افتد. یکی از راه های فرار، دفع خون خورده شده و مشغول کردن مهاجمین به آن و فرار از معرکه گزارش شده است.
قدرت ترمیم زالو نیز حیرت آور است. گاهی زالوهایی که آسیب های جدی دیده اند، توانسته اند خود را تا بلوغ و تولید مثل نیز زنده نگاه دارند.
البته چنانچه فک آنها آسیب ببیند وگرنه تقریبا تغذیه برای آنها غیر ممکن می گردد. اگر آنها را در ظروف درب دار که سوراخهای ریزی برای تهویه بر روی درب آنها تهویه شده، نگه میدارید، موقع بستن درب ظرف مراقب باشید که خصوصا دهانشان له نشود.
پیشگوهای طوفان
در سال ۱۸۵۱ Dr.George Menyweaten»، یک زالوی حرارت سنج را در نمایشگاه بزرگ کارهای صنعتی ملل، در لندن، معرفی نمود. براساس این توانایی که هنوز به اثبات نرسیده، پیشگوی طوفان که سیستمی متشکل از ۱۲ پارچ حاوی زالو بود، ارایه گردید.
وقتی که فشار اتمسفر به طور ناگهانی افزایش می یافت، زالوها به سمت بالای پارچ میخزیدند و یک اهرم استخوانی بال مانند را لمس می نمودند که به یک تله موش مرتبط بود و به یک زنجیر وصل میشد. متأسفانه این ایده سیستم اخبار طوفان هرگز مورد پسند مردم واقع نشد.
آناتومی زالو – دستگاه گوارش
طبق بررسی های انجام شده در آناتومی زالو، دستگاه گوارش شامل دهان، ۳ آرواره دندانه دار شاخی، حلق عضلانی، غدد مری، چینه دان، معده، راست روده rectum مخرج می باشد.
بخش بزرگ لوله گوارش برای ذخیره خون لخته نشده عمل می کند و یک بخش کوچک برای هضم و جذب به کار می رود.
زالو پس از خون خواری ۲ الی ۱۰ برابر افزایش حجم پیدا می کند. وقتی خون می خورد، آب خون مکیده شده را دفع نموده و خون تغليظ شده در بدن او باقی می ماند.
اکثر زالوها یا فاقد و یا حاوی مقادیر اندکی آنزیمهای گوارشی هستند، ولی زالوهای خونخوار به خصوص زالوهای طبی یک گونه باکتریایی به نام Aeromonas hydrophila= pseudomonas hirudinis را در روده خود دارند که با ترشح نوعی آنتی بیوتیک از رشد سایر باکتریها ممانعت می کنند و مانع تجزیه سریع خون و غذا توسط آنان می شوند.
همچنین واجد مواد آنزیمی Amylase , Lipase, protease اند که مهم ترینشان Synthase است که در تخریب گلبول های قرمز نقش مهمی دارد و پروتئین Hemolysine که به تجزیه Hemogobbin کمک می کند.
آنزیم های گوارشی نقش مهمی در هضم و جذب مواد غذایی و ویتامینی برای زالو ایفا می کنند (همسفر گی)، که علاوه بر هضم، میکروب ها، ویروس ها، تک یاخته ها و … را نیز تخریب می نمایند.
احتمالا هر نوع زالویی با نوع خاصی از باکتری همزیست می باشد و شاید این نوع باکتری برای رده بندی زالو نیز به کار رود. اولین مرحله هضم تا ۳ ماه طول می کشد. بعد از ۲ الی ۳ هفته، اولین علایم گرسنگی دیده می شود و تولید بزاق به اوج می رسد.
گرسنگی نسبی ۲ تا ۳هفته پس از تغذیه کامل رخ می دهد، اما زالو پس از یک بار تغذیه کامل می تواند تا آخر عمرش با همان خون بسازد و حتی رشد کند، ولی برای تولید مثل و رشد کامل، احتمالا نیاز به تغذیه کامل در دوره های ۲ الی ۳ هفته ای تا ۳ ماه یک بار و اقلا برای ۲ بار دارند.
چون زالوها خونسرد هستند، در محیط های سرد، سوخت و ساز تحرک، مصرف اکسیژن شان خیلی کاهش می یابد. بسته به سن زالو، ۳ الی ۱۸ ماه برای هضم کامل و ۴ الی ۲۱ ماه دستگاه گوارش زمان نیاز دارد.
حتی بعد از تخلیه کامل، زالو می تواند تا اما با برخورداری از ذخیره بدن خود به زندگی اش ادامه دهد.
شيوه زندگی آرام، این دوره طولانی را ممکن می سازد. معده زالو یک فضای وسیع برای ذخیره غذا فراهم می سازد. این قسمت به روده مخفی یعنی جایگاهی که هضم کم انرژی جای می گیرد، مرتبط است (هضم غیر هوازی نیز در صورت لزوم انجام می گیرد).
آناتومی زالو – دستگاه گردش خون
زالوها قلب ندارند و تنها رگهایی دارند که در سرتاسر بدنشان منتشر شده اند. سرخ رگ هایشان مانند قلب، ضربان و انقباض متوالی دارند. این سیستم در زالوی Hirudinaria شامل ۴ کانال طولی: (پشتی، شکمی و دو تا جانبی و انشعاباتش) است.
کانال های پشتی و شکمی دیواره های نازک در آناتومی زالو غیر قابل انقباض دارند که از بافت هادی و Coelomic epithelim ساخته شده اند، اما کانال های جانبی به شکل فرعی، دیواره های عضلانی ضخیم و قابل انقباض دارند و به شکل رگهای خونی حقیقی ظاهر می شوند.
مایع Coelomic در این سیستم به واسطه Hemogolobin حل شده در آن قرمز است که مایع Coelomic نامیده می شود.
آناتومی زالو – عملکرد دستگاه دفعی
کلیه زالو چند بخشی است. ۱۰ تا ۱۷ جفت شبه کلیه Nephridium که گاهی منشعب و گاهی Nephrostome های بسته ای با یاخته های بیگانه خوار و لوله مترشحه نعل اسبی که به قسمتی مثانه ماند راه دارند و از طریق مجاری متعددی ادرار را از پوست خارج می کنند.
لوله های حفره عمومی بدن و Nephridium که جمع آن می شود، Nephridiaها با یکدیگر آمیخته شده و تشکیل Nephromixia را می دهند که هر دو فعالیت ترشحی و جنسی را انجام میدهند.
مثانه در سطح شکمی حلقه توسط مجرای وازنشی به خارج باز می شود. در حلقه های بیضه دار از حلقه ۱۲ تا ۲۰ Nephrostomy با حفره ای به نام سینوس اطراف بیضه ای که باقیمانده ای از حفره عمومی است، ارتباط دارد. در دستگاه دفعی، سلول های بزرگی وجود دارند که می توانند مواد زاید را در خود جمع کنند.
دستگاه تولید مثل
زالو به خصوص زالوهای پزشکی، هم تک جنسی و هم Hermaphrodite هستند، یعنی جفت گیری و لقاح متقابل دارند. بسیاری از زالوها تخم هایشان را منفرد یا گروهی درون پیله ها Cocoonمی گذارند.
Hirudo medicinalis و Hirudo Verbana هرمافرودیت نیستند، بلکه Protandrous اند، یعنی ابتدا نر و سپس ماده هستند، هر دو دستگاه تناسلی را دارند و با افزایش سن، دستگاه تناسلی نر تحلیل می رود.
زالوهای طبی، بلوغ جنسی خود را در سن ۲ الی ۴ ماهگی و بعضی زالوهای دیگر بین ۹ الی ۱۲ ماهگی به دست می آورند که به تکرار تغذیه و کیفیت غذای مصرف شده بستگی دارد، اگر ۹ الی ۱۲ ماه در نظر بگیریم، باید حدود ۳ الی ۴ بار به فاصله ۳ ماه تغذیه و به خصوص خونخواری برایشان در نظر گرفته شود.
احتمالا خون پستانداران برای این بلوغ ضروری است.
زالوها معمولا توسط خود باروری لقاح نمی کنند، بلکه با دیگر زالوها جفت گیری می نمایند، و هر دو بارور می شوند و به خاطر همین، جمعیت آنها حدود ۲ برابر موجودات تک جنسی افزایش می یابد.
جفت گیری معمولا در ماه های گرم تابستان داخل یا خارج از آب انجام می شود و می تواند تا ۱۸ ساعت طول بکشد.
زالو نیاز به حداقل دمای ۲۸ درجه سانتی گراد برای تولید مثل دارد و بهترین دما برای لقاح، ۲۰ درجه سانتی گراد است و چون معمولا حدود دی ماه در بعضی منابع اسفند و فروردین لقاح می کنند، به زیر خاک می روند که دما بیشتراست و چون مانند کرم خاکی هستند، هنگام بارش باران یا آبیاری زمین های زراعی (شالیزار) و … از زمین خارج می شوند.
حرارت حدود ۳۰ درجه سانتی گراد باعث مرگ زالوها با سرعت زیاد می شود. اسپرم در بسیاری از انواع زالو بر روی دیوارهای بدن هم قرار می گیرد. چون اسپرم را در تخمدان هایشان ذخیره می کنند، زمان بین جفت گیری و جایگزینی تخم در حدود بین ۱ الى ۹ ماه می باشد.
زالوی ۱ الی 1/5 گرمی برای لقاح از همه مناسب تر است. عمل لقاح حداکثر ظرف ۲ هفته انجام می شود. هر ۲ منفذ تناسلی در یک شیار قرار دارند که در فاصله این ۲ منفذ، ۵ حلقه قرار دارد. پس از لقاح ۱۰۰ الی ۱۵۰ تخم ایجاد می گردد که طی روزها و حتی هفته ها در پیله های جداگانه قرار می گیرند.
اکثر زالوها پیله شان را به بستری متصل می کنند که این بستر ابتدا با ترشح بادکش قدامی آماده می شود و در ناحیه آماده شده تخم می گذارند و توسط Clitellum که یک ناحیه پرغدد است که در یک سوم جلویی بدن زالو قرار دارد، یک مایع چسبنده ترشح می کند که به غلظت کرمی با انقباضات سریع عضلانی در می آید.
سطح این پیله ها با لایه خارجی اسفنجی که از خشک شدن Cocoon جلو گیری می کند، پوشیده می شود و پیله نهایی را تشکیل می دهد. زالو بعد از پیله گذاری پیج می خورد و هر انتهای پیله را با ترشحاتی از بادکش قدامی می بندد.
اتفاقات بعدی در آناتومی زالو بسته به گونه، جنس یا خانواده زالو متفاوت اند. معمولا پیله های کوچکتر تعداد زالوی کمتری دارند و برعکس. اواخر خرداد و اوایل تیرماه، پیله ها معمولا در تونل هایی که در خاک و پناهگاه های حوضچه ها هستند، جای می گیرند.
اواسط تابستان، پیله ها بسته شده و حتی داخل آب هم تدریج مستحکم می شوند، ولی در خشکی زودتر خشک و سخت می شوند، سپس ۱۰ الی ۳۰ تخم و یک ماده آلبومین مغذی به نام Hirudin در پیله تزریق می کنند، به طور متوسط، هر پیله ۵ الی ۱۵ زالو دارد و هر زالو با همان یک بار لقاح ۵ الی ۱۱ و خیلی به ندرت تا ۲۴ پیله در طول یک سال تولید می کند.
امکان دارد طی سال دوم هم لقاح و پیله گذاری انجام شود، ولی کم اتفاق می افتد. بعد از ۲ سال، زالو فقط بزرگ می شود.
زالوهایی که در حالت استراحت بیش از ۳ سانتی متر طول دارند، با یک بار خونخواری می توانند پیله بگذارند، ولی زالوهای کوچک تر باید تا 3 بار خونخواری کنند.
پس از جدا شدن زالو Hirudin به تدریج از رنگ سفید به قهوه ای مایل به زرد تغییر می یابد. آستر داخلی پیله از ماده ذخیره ای پروتئینی خوبی پر گردیده که قهوه ای مایل به زرد اسفنجی است. ژلاتین داخل پیله را Hirugel می نامند. پیله، آب را ذخیره کرده و در مقابل کم آبی محافظت می کند.
پیله می تواند جای خودش را به قالب خودش روی کلوخها باز کند یا به احتمال بیشتر به قالب محل تماسش با جامدات در بیاید. مادر، ۲ حفره کوچک بیضی شکل حدود نیم تا یک میلی متر در ۲ انتهای پیله ایجاد می کند تا خروج زالوهای نوپا را تسهیل نماید.
گذاشتن هر پیله حدود ۳ ساعت طول می کشد. بعد از پیله گذاری، زالو رسما پیر می شود. زالوهای تازه حدود یک الی ۲ سانتی متر طول و ۱ الی 1/5 سانتی متر قطر دارند.
این حیوان بعد از تولد دچار دگردیسی Metamorphosis نمی شود و شبیه به زالوی بالغ با ابعاد کوچک و فاقد دستگاه تناسلی مشخص است.
طول مدت دوران جنینی بسته به درجه حرارت متوسط محیط از چند روز تا تمام زمستان و به طور متوسط حدود 3 هفته به طول می انجامد، معمولا حدود یک ماه و بندرت ۳ ماه بعد از پیله گذاری زالوها از پیله خارج می شوند.
این زالوها تا حدود۶ ماه پس از سوراخ کردن پیله بدون تغذیه ممکن است زنده بمانند، ولی تقریبا بلافاصله پس از خروج از پیله می توانند تغذیه و حتی خونخواری داشته باشند.
گاهی اگر غذا گیرشان نیاید، به نزدیکی پیله باز می گردند تا از بقایای ذخیره غذایی پیله تغذیه کنند. این حقیقت که گروه های زالوهای تازه به دنیا آمده در خوشه هایی از خاک، پناهگاه های حوضچه هستند، احتمالا بیانگر همین رفتار است.
زالو پس از خروج از پیله می تواند تا ۱۰ برابر حجم خودش خون بخورد، ولی بهتر است طی ۳ مرحله به فاصله ۳ ماه تغذیه شوند.
زالوهای بالغ می توانند ۸ پیله یا بیشتر را ۵ الی ۱۲روزه دریک تابستان بگذارند. . اگر یک زالو ۴ پیله شامل ۱۵ تخم در ۲ سال ایجاد کند، ۶۰ زالو در هر سال تولید می شود. افت این نسل، گرسنگی، بیماری و شکارشدن می باشد.