تنها انسان است که بر اثر گناه و اشتباه موروثی باعث زوال خود شده و از موجودی نیرومند و قوی، حقیری عصابه دست ساخته است که نیروی حیات بخش خود را نابود می کند و به کمک داروهای شیمیایی روزگار می گذراند. فقط انسان است که می پزد، سرخ می کند، آب پز می کند، بو می دهد و مواد انرژی دار طبیعی را که طبیعت برایش آماده کرده است، نابود می کند. در این مقاله میخواهیم پیرامون رازهای تندرستی صحبت کنیم با ما همراه باشید.
فقط اوست که از دارو استفاده می کند و شیر حیوانات دیگر را می نوشد. آنچه برای بهبود و تندرستی تو ضروری و مفید است، طبق این قوانینی که برایت شرح دادم، هوای تازه، آب تمیز و غذایی طبیعی است که ما میلیون ها سال خود را با آن تطبیق داده ایم. این غذاها در مرحله اول شامل میوه های رسیده تازه، مقداری سبزی و قدری مغزهای خوراکی است. بعد از این سه عامل مهم، نور خورشید، استراحت و آرامش، کار مشکل بدنی، بازی و ورزش، از مهم ترین عوامل تضمین کننده سلامت هستند.
بیماری ها حاصل تلاش جسم است تا خود را از وجود فضولات ومواد به جا مانده از هضم غذاها و سموم انبارشده رهایی بخشد. وقتی بدنت از حد و مرز طبیعی خود گذشت، وقتی دیگر جایی برای انبار کرد مواد اضافی به دردنخور در درون خود پیدا نکرد، به زبان ساده وقتی توالت درونیات پر شد، بدن کوشش می کند این مواد سربار و بیمار کننده و مزاحم را خارج کند و خود را از شر این کثافات نجات دهد. در این زمان لازم است آن را خسته و از وظیفه اصلی اش که همانا پاکسازی و تمیز کردن خود است، منحرف نکنید.
در خصوص رازهای تندرستی باید گفت که تمام مواد معجزه گری که تاکنون انسان به دنبالش بوده و هنوز پیدایش نکرده (داروهای شیمیایی، گیاهان شفابخش)، همگی کارشان این است که این علائم را خفه و بدن را وادار کنند کار پاکسازی اش را رها کند و به کاری دیگر مشغول شود که همانا بیرون راندن این مواد تازه وارد است. این خانه تکانی و پاکسازی که ما آن را به نام بیماری می شناسیم، بر اثر استفاده از این قبیل مواد به وجود می آید.
داروهای شیمیایی و گیاهی که ما به درون بدن خود می ریزیم، باعث میشوند بدن کار اصلی خود یعنی پاکسازی را رها کند و مشغول مبارزه با این مواد سمی شود، زیرا بدن میداند دشمن دومی وارد حریم او شده است و باید علیه آن به مبارزه برخیزد. این خاصیت من و تو و تمام انسان هاست که بین بد و بدتر، بد را ترجیح دهیم. به هر حال سیستم دفاعی بدنت را با این مواد خارجی ضعیف و فلج نکن.
بیرون از بدنت هیچ گونه داروی شفابخشی وجود ندارد. چنانچه مقاومت بدنت وتندرستی ات را تضعیف کنی، چاره ای ندارد جز اینکه مواد سمی را در غده های کیسه مانند محکم خود یا در بین مفاصل انبار کند. خاصیت انبار کردن را همه می شناسیم. برای همگی ما امری طبیعی و آشکار است، به خصوص در شرایط جنگ و کمبود. تو نماینده تک تک سلولهایت هستی.
هرچه بیشتر بدنت را با مواد سمی شیمیایی و داروهای به اصطلاح شفابخش آزار دهی، به همان اندازه زودتر سنگ قبرت را آماده کرده ای. روزی خواهد رسید که رعد و برق بدنت شروع میشود. بدن مجبور است وجود این سموم را تا حدی برای خود مقبول نگه دارد. وای به حالت وقتی تحملش تمام شود. این گونه انفجار دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد و بدون مقدمه و ناگهانی هم نیست.
تو خودت بدنت را طی دهها سال به این روز انداخته ای. تنها کاری که در این حالت می توانی انجام دهی این است که آن را آسوده بگذاری. وقتی جسم بیمار است، تنها گذاشتن آن کاری است بسیار مشکل! اگر نیروی کافی داشته باشد، طبق اصول اولیه طبیعت خود را درمان خواهد کرد. تصور می کنم اکنون تمام آنچه را به تغذیه، بیماری ورازهای تندرستی مربوط است، فهمیده ای. تو باید چیزهایی بخوری که خام هستند و دستکاری نشده اند.
رازهای تندرستی طبیعی این است؛ اما به چیزهای دیگری هم نیاز داری که جرئت و استقامت و شهامت تو را افزایش دهند. متأسفانه هنوز خانواده و دوستانت آنچه را تو تا اینجا یاد گرفته ای، نمی دانند. حالا اراده ات را قوی کن! |
۱. بیا با هم به قصاب خانه برویم. در اینجا تکه های گوشت انواع حیوانات را می بینی که هنوز خام و خون الودند، جنازه هایی که بویی بد میدهند. چرا می گویم جنازه؟ به زبان کاردانی، آنها سلاخی شده اند؛ اما مگر ما به آدم مرده نیز جنازه نمی گوییم؟ چه فرقی با حیوانات مرده دارد؟ هیچ فرقی ندارد.
جنازه جنازه است، چه حیوان چه انسان! تکه ای از این لاشه ها را برای خودت انتخاب کن. آیا میدانی در هر گرم گوشت خوک 2/900/000 باکتری فاسد وجود دارد؟ گوشت حیوانات دیگر وضعیت بهتری ندارد.
۲. برویم جلوتر در سالن ماهی ها. در آنجا انواع ماهی و میگو و جانوران دریایی را می بینی که هنوز در حال جان کندن و عذاب کشیدن هستند. صبر کن، الان یکی از آن چاق و چله هایش را می خرم. با تو هستم چاقالو! الان از درد و عذاب نجاتت میدهم، میبرمت خانه و زنده می اندازمت در آب جوش. تو بهترین پروتئین را به من میدهی که غذای مغزم است.
همچنین اسید اوریک برای رماتیسم، کلسترول برای جداره رگهایم و مقدار کافی باکترهای فاسد به من میدهی. به همین دلیل مسمومیت ماهی بیشتر از مسمومیت گوشت است و همچنین مقداری سرب و کلسیم هم به طور رایگان دریافت می کنی.
٣. با هم به نانوایی برویم. نان برای دنیا! در اینجا انواع دانه ها وجود دارد، آماده خدمت، اما متأسفانه خیلی سخت هستند و قابل انبار شدن برای روزهای دشوار! امیدوارم دندان های خوبی داشته باشی، زیرا در شرایط سخت باید بتوانی آنها را خام بجوی، دست کم هشتاد دفعه تا آنزیم پلاتین که از غده های بزاقی دهانت ترشح می شود، مواد نشاسته ای موجود در آنها را هضم کند.
آیا این دانه های خام که تو آنها را نخیسانده ای زیرا قبلا ظرفی نداشته ای تا در آن چیزی بخیسانی، خوشمزه و قابل خوردن هستند؟ به هرحال حداقل نه نمک دارند و نه مرده هستند، مثل نان! اما چه کار باید کرد؟ بدون نمک این مواد سمی غیرآلی مزه ندارند، اما دانه ها موادی هستند که انسان را معتاد می کنند.
4. برویم به سبزی فروشی. در اینجا مواد غذایی گیاهی انبار شده است، آنهایی که از زمین می رویند مانند هویج، سیب زمینی و … باز بهتر از دکان های قبلی است. اگر دندان های سالمی داری، می توانی هرچه می خواهی به صورت خام بخوری. البته سیب زمینی خام مزه ندارد و محتوی ماده سمی سولانین است که در بیشتر غده های زیرزمینی وجود دارد. گذشته از این، سیب زمینی چند صد سال است که کشف شده است، اما سبزی های میوه مانند دیگر به حد کافی وجود دارند،مانند تربچه، کرفس، ترب.
5. برویم سراغ سالاد. تمام مواد غذایی گیاهی موجود روی زمین در این خوراک موجود است. با زبان زبرت گاز بزن، مثل گاو؛ اما مجبوری مقدار زیادی از آن را بخوری زیرا مقدار کمی کالری دارد. بعد از اینکه کارت تمام شد، گوشه ای بنشین و آن را دوباره مانند گاو که چهار معده دارد، نشخوار کن. آیا بدون سس سالاد مزه ای می دهد؟
6. حالا سراغ میوه ها برویم. تنها بو و رنگ آنها تو را به وجد می اورد!چه چیزهای خوبی اینجا وجود دارد، میوه های عجیب و غریب. میوه ها تمیز هستند و تو می توانی بی هیچ گونه وسیله ای آنها را گاز بزنی. میوه ها قند دارند که سرشار از کالری است و تمام اسیدهای آمینه، دراصل پروتئین، و ویتامین ها و مواد معدنی مورد نیاز بدن ما را به صورت زنده و طبیعی و به حد کافی تأمین می کنند.
حالا تو از بین این شش مکانی که با هم به آن سر زدیم، یکی را انتخاب کن. من طبق تجربیاتی که در خصوص رازهای تندرستی داشته ام، میدانم تو نیز میوه ها را انتخاب می کنی که مصرف آن نه به آتش و نه به وسیله ای دیگر احتیاج دارد. بله، میوه ها غذای درجه یک برای ما و موجودات شبیه ما، یعنی میمون های آدم نما هستند. ما می توانیم از انجیل کمک بگیریم. در جنسیس آمده است: «غذای شما تمام میوه هایی است که روی ساقه های بلند و استوار می رویند و دانه دار هستند.»
غذا تعیین کننده سلامت است. ما دائم به هوای تازه، آب تمیز، استراحت، خواب و جنبش بدنی کافی نیاز داریم.
پروفسور اد می گوید: «تغذیه سالم ۹۹٪ در حفظ و نگهداری تندرستی نقش دارد.» پروفسور پوهانس اور اتریشی که بزرگ ترین دگرگونی را در آلمان سال ۱۹۵۲ به وجود آورد، می گوید: «اگر می خواهی سالم شوی، باید خود را به دانشی مجهز کنی که بعدا روان و اراده تو بتواند این دانش را به مرحله اجرا در آورد.»
کسی که از لحاظ روانی با روش زندگی سالم سازگار نیست، نمی تواند علت بیماری ها را دریابد و همواره با توده بیمار هم سفر است، توده بی محتوایی که باد به هر سمتی بوزد، به آن طرف می رود و طبع بز دارد و گله وار میچرد.
اگر می خواهی سالم باشی و رازهای تندرستی را بدانی، باید گله را رها کنی، و گرنه تو نیز هنگام بیماری های سخت فقط سرنوشت را مقصر می دانی، این را همه می گویند. تو می توانی تمام تقصیرات خودت را به گردن تقدیرنویس بیندازی و او را مسبب بیماری هایت بدانی، اما راه دیگری نیز هست و آن اینکه تقدیرنویس سلامت خود شوی، با تلاش خودت، با خواندن کتاب های راز تندرستی که تعدادشان کم نیست، با شرکت در جلسات سخنرانی درباره تندرستی.
هیچ از خودت پرسیده ای که نوشتن این کتاب ها و برگزاری این قبیل جلسات به چه منظور است؟ چرا متوزالم ۹۶۹ سال عمر کرد؟ در زمان مسیح حداقل سن ۱۲۰ سال بود و امروز میانگین عمر ۷۰ سال است. دلیل این همه تفاوت چیست؟ خالق ما فقط یکی است. با اینکه فرقه های مذهبی متعددی وجود دارد که همگی خداوند را به رسمیت می شناسند، ما گواهی میدهیم که کسی به درستی حقیقت را نمی داند.
محققان همگی بر این عقیده اند که انسان موجودی میوه خوار است. میوه ها را جداگانه آزمایش کن و بخور تا کشف کنی چه میوه ای برای تو بهترین است. ظاهرا ما تمام آنچه را طی هزاران سال یاد گرفته ایم، فراموش کرده ایم. فقط به کمک نیروی سکوت و تعمق است که می توانیم افکارمان را متمرکز کنیم و به خود بازگردیم. ما از هزاران سال قبل برنامه ریزی شده ایم.
هراکلیت، ۶۸۰ تا ۵۵۰ قبل از میلاد مسی درباره تندرستی گفته است:
انسان سلامت خود را از خدایان تقاضا می کند، اما نمیداند که خود نیز در این میان نقشی دارد.
بد نیست به آنچه تولستوی کبیر گفته است نیز توجه کنیم: «تا زمانی که قصاب خانه هست، میدان جنگ نیز هست!» یا آنچه لئوناردو داوینچی گفت: «من خود را از دوران جوانی ام که از گوشت حيوانات لذت می بردم، جدا کرده ام و می دانم زمانی خواهد رسید مردانی که کشته شدن حیوانات را تماشا می کنند، تماشاگر کشتار انسانها نیز باشند.»
یا توماس ادیسون، کاشف الکتریسیته می گوید:
«پزشکان آینده دیگر دارویی برای بیمارانشان تجویز نخواهند کرد، بلکه روش تغذیه و بدن سازی را تبلیغ و علل بیماری و جلوگیری از آن را تدریس می کنند.»
دانستن رازهای تندرستی و عمل کردن به آنها ۹/. خوشبختی ما را تعیین می کند. بدون آن هیچ چیز جلوه ندارد و لذتی هم در کار نیست. این حاشیه رفتن ها ضروری است.
اما برگردیم سر میوه ها. چهل سال طول کشید تا من درک کردم که میوه بهترین غذا برای ما انسانهاست. چه کسی می تواند سالاد را بدون سس مصرف کند؟ البته می توانی انواع سبزی هم بخوری؛ اما خام، نه پخته! چه کسی بعد از جنگ جهانی دوم چیزی درباره تغذیه سالم میدانست؟ تلاش همه فقط برای بقا بود. مجسم کن در آن ایام من به فکر رازهای تندرستی و سلامت بودم، با وجود زخمهای عفونی و سه بار ابتلا به یرقان که اجازه نمی دادند لحظه ای سالم باشم.
در این زمان بود که دو کتاب رهایی از زندان مخوف بیماری ها، نوشته آره واندرلند، را پیدا کردم که رازهای تندرستی واقعی را نشانم داد. امروز می دانم که روش او در راستای سلامت است، اما متأسفانه تا نیمه راه واقعیت، زیرا روش تغذیه سالم نیست. توصیه های او شامل مواد پخته و تغییر یافته است.مولکول هایی که دراثر پختن غذاها حاصل می شود، برای بدن ما طبیعی نیست.
آنچه خداوند به انسان گفت از آن نخور، همین گندم است. نان مادر خیلی از بیماری هاست. میدانی هر انسان سالیانه چقدر نان مصرف می کند؟ اگر تو در سال این مقدار سیب مصرف کنی، سلامت خود را تضمین کرده ای؟
تقریبا ۱۵۰ میلیون سال است که انسان روی این سیاره زندگی می کند و ۱۴۹ میلیون سال آن را با غذاهای گیاهی زنده مانند میوه های تازه، انواع سبزی، دانه ها، تخمه ها و مغزها تغذیه شده است. آتش و قابلمه برایش نا آشنا بود و در هر فصلی میوه و فرآورده های همان فصل را می خورد.
محققان معتقدند انسان در تمام این سالها میوه خوار بوده است. اگر ما این زمان طولانی را با انسانی ۵۰ساله مقایسه کنیم که ۴۹ سال و ۱۰ ماه از عمر خود را غذاهای خام خورده و فقط ۲ ماه از عمر ۰ ۵ساله خود را با گوشت و غذاهای پخته گذرانده باشد، هنوز که هنوز است خام خواریم و اگر کسی بخواهد می تواند خود امتحان کند که بعد از مدت کمی میوه خواری چه حال و هوایی پیدا خواهد کرد و چقدر زنده و پرانرژی می شود.
این غذای بهشتی که ۴۵۰۰ نسل ما از آن تغذیه می شده است، غذایی مدرن و لوکس نیست، بلکه اصل غذاست بدون تحول و دستکاری. ما سالها خود را با آن تطبیق داده ایم و اعضای بدنمان برای هضم آن ساخته شده است. اگر تو دوباره خود را به این گونه غذاها عادت دهی، دچار هیچ گونه خطا، اشتباه و خطری نشده ای. خطر کردن و خود را به خطر انداختن حاصل قابلمه است.
مزه واقعی میوه! اگر تو جدی و مصمم خود را با میوه ها تغذیه کنی در مدت زمانی کوتاه لذت واقعی زندگی را خواهی چشید و آن وقت است که هیچ غذای دیگری را به میوه روزانهات ترجیح نخواهی داد. حتی وقتی سالاد می خوری، احساس می کنی کاری اشتباه انجام میدهی.
اگر دوست داری سالاد بخوری بخور، ولی نه با سس و مواد غیرطبیعی. به هر حال ما گیاه خوار و علف خوار نیستیم. سبزی های تازه حتی از میوه ها بیشتر مواد معدنی و ویتامین دارند، اما غذای دست دوم ما محسوب می شوند. میوه ها معرکه هستند. خوشمزه اند، بوی خوبی دارند و خوشگل هستند! انسان زیباپسند است، مگر نه؟ تو می توانی روزها فقط یک نوع میوه بخوری.
گاو، زرافه، فیل و بقیه حیوانات تمام مدت عمر فقط یک نوع غذا می خورند! میوه ها خیلی راحت هضم می شوند، یا در معده یا نهایتا در قسمت بالایی روده باریک و بهترین انرژی مورد نیاز بدن ما را تأمین می کنند. ما از میوه ها نوددرصد انرژی کسب می کنیم و فقط ده درصد آن صرف هضم می شود.
از سبزیها هفتاد درصد انرژی کسب می کنیم و سی درصد آن صرف هضم می شود و از گوشت سی درصد انرژی کسب می کنیم و هفتاد درصد آن صرف هضمش می شود! هرچه ما انرژی کمتری صرف هضم غذاها کنیم، به همان اندازه نیروی بیشتری ذخیره خواهیم کرد، یعنی قوای اعصابمان را تقویت می کنیم و تندرستی بیشتری داریم.
تو هرچه بیشتر میوه بخوری، اطلاعات بیشتری درباره رازهای تندرستی و میوه خواری و خواص میوه ها کسب خواهی کرد. ما احتیاج نداریم میوه های متعدد را با هم قاطی کنیم و بخوریم. یک نوع میوه کافی است. آن وقت هزار آنزیمی که در بدن ماست، خود را برای هضم همین یک غذا بسیج می کنند. تو می توانی طبیعتا هر چند نوع میوه ای که میخواهی بخوری، اما تنها خوردن یک میوه تو را سالم تر نگه می دارد و راحت تر هضم می شود.
ابتدا که تو نمی دانی چه میوه هایی را نباید با هم بخوری یا هر میوه ای چه مدت در معده می ماند و زمان هضمش چه اندازه است، تکخوری بهترین است. تو باید خودت همه چیز را تجربه کنی. قند میوه ها خیلی زود وارد جریان خون می شود و تو به سرعت سیر خواهی شد. تو این حالت سیری را هرگز با مصرف غذاهای پخته حس نمی کنی. وقتی انرژی کافی به مغز برسد، خود فرمان سیری صادر می کند.
این حالت سیری خیلی کم از طريق مصرف پختنیها حاصل می شود. به همین دلیل است که تو بعد از هر غذایی دوباره دوست داری چیزی دیگر بخوری، قهوه، چای یا شکلات. میوها را باید به عنوان غذای اصلی مصرف کرد نه به عنوان دسر و از این قبیل نشخوار کردن که موجب ناراحتی های گوارشی می شود. میوه ها تو را سرحال و چابک می کند نه پختنی ها که با آنکه تا خرخره می خوری، سرانجام تنبل و مسموم می شوی و نمی توانی حرکت کنی.
مواد پختنی پنجاه انرژی تو را صرف هضم و جذب خود می کنند. اگر از انرژی اعصابت بیست و پنج درصد مصرف شده باشد، تو فقط برای سایر کارهای روزمره ات بیست و پنج درصد انرژی داری. به این دلیل است که بعد از صرف غذا معمولی بیشتر خسته و خواب آلوده هستی و احتیاج به مواد تحریک کننده ای مانند قهوه،یا چایی داری.
تا چه زمانی می خواهی این جسم بیچاره را با شلاق برانی و تا چه مدتی امکان آن وجود دارد؟ بعد از مدت زمانی محدود دیگر امکان ندارد. پرزهای چشایی ما بر اثر سال ها استفاده از غذاهای پخته زمخت شده اند و فقط مزه نمک و ادویه را حس می کنند. با میوه خواری می توانی دوباره مزه واقعی خوراکی ها را حس کنی.
یواش یواش غذاهای پخته برایت بی ارزش و بی محتوا می شوند و تو چندان رغبتی به خوردنشان نخواهی داشت. خوشبختانه در مدت کوتاهی پرزهای چشایی جدیدی به وجود می آیند که به وسیله آنها میتوانی مزه واقعی را حس کنی و به تندرستی برسی. آن وقت بیشتر به کیفیت اهمیت میدهی نه به مواد چاق کننده ای که بیمارت می کنند. گوجه فرنگی، خیار، فلفل و کدو نیز جزء میوه ها محسوب میشوند.
ما در درجه اول به موادی اهمیت می دهیم که آب دار باشند تا آب مورد نیاز بدنمان را تأمین کنند. بهتر است سالاد و میوه را با هم نخوری. اگر هر میوه ای را به تنهایی میل کنی، مزه آن را کاملا میچشی. در این صورت فقط انتخاب کردن قدری برایت مشکل می شود، اما در عوض در آشپزخانه کاری نداری. آنها را می شویی و سر میز می آوری، رنگ و بوی آن ها کمک می کند تا هر کس میوه دلخواه خود را بردارد.
اگر هم در موقع معینی اشتها نداشتی، نخور و بگذار تا گرسنگی واقعی تو را به سراغ غذایت بکشاند. وقتی تو میوه مصرف می کنی، حتما نباید سر موقع معين غذا بخوری. می توانی در روز یک بار یا ده بار بخوری. انسان را برای این موظف به غذا خوردن سر موعد مقرر کرده اند که زمان کار کردن را کنترل کنند. در طبیعت آزاد هیچ حیوانی سر موقع غذا خوردن را نمی شناسد، آنها وقتی می خورند که گرسنه هستند.
چشم و بینی و دهان سه عضو تعیین کننده برای انتخاب میوه های رسیده و تازه هستند. میوه هایی که بالای درخت رسیده و انرژی خورشید را در خود ذخیره کرده اند، تمام آنچه را بدن ما بدان نیازمند است، تأمین می کنند. همچنین اسیدهای آمینه که سنگ بنای پروتئین محسوب می شود، به طور متوسط یک درصد در میوه ها موجود است و این مقدار پروتئین زنده کیفیتش به مراتب بهتر از تمام پروتئین های دیگر است.
شیر مادر نیز یک درصد پروتئین دارد، ولی با این حال برای بچه ای که سریع رشد می کند، کافی است؛ اما ما رشدمان را کرده ایم. در ضمن تمام میوه ها را نمی توان برحسب بوی خوب و رنگ آنها خورد. مثلا آواکادو سرشار از مواد مقوی، به خصوص اسیدهای آمینه و چربی های اشباع نشده است.
همچنین هندوانه و خربزه که بسیار خوشمزه هستند و خاصیت پاک کنندگی دارند، چون خیلی سریع هضم می شوند نباید با میوه ای دیگر خورده شوند، در غیر این صورت زمان هضم آن طولانی تر است و مدت زمان بیشتری در معده می ماند تا هضم شود. هندوانه و خربزه بر اثر توقف طولانی در معده تخمیر و باعث نفخ می شوند و ناراحتی گوارشی ایجاد می کنند. تو می توانی ماه ها هندوانه و خربزه بخوری، به شرط اینکه آنها را با میوهای دیگر قاطی نکنی.
نتیجه چنین تغذیه ای لاغری و درک کردن رازهای تندرستی است. متاسفانه ما مانند ماشینی که کوکش کرده باشند، هنوز در این فکر هستیم که هر وعده غذایی ما باید طبق دستور پزشک ها حاوی چهار نوع مواد اصلی پروتئین، نشاسته، چربی، ویتامین ها و مواد معدنی باشد. در نتیجه این تجویز و پیشنهادها به آمار بیماریها نگاه کن.
در آزمایشگاه ها بین مواد خام و مرده تفاوتی وجود ندارد، اما مرده مرده است و زنده زنده. مرده را می توان کالبدشکافی و بررسی کرد، اما با زنده نمی شود این کار را کرد. تشخیص تفاوت بین مرده و زنده به عقل سالم احتیاج دارد که از قدرت دانشمندان خارج است.طبیعت را نمی توان در آزمایشگاه ها مورد تحقیق و بررسی قرار داد.
شاید روزی شیمیدانان بتوانند سیب آزمایشگاهی تولید کنند، اما نمی توانند هسته آن را برای تولید سیبی جدید بارور سازند. نتایج آزمایشگاهی حاصل مطالعه در مورد مواد مرده است و درباره موجود زنده صدق نمی کند. دکتر هر وارد کارینگتن که سال ها فقط میوه خورد و انرژی خود را دوبرابر کرد، در کتاب غذای طبیعی بشر، میوه را بهترین غذا برای انسان می داند و معتقد است که هیچ غذایی بیشتر از میوه انسان را سالم نگه نمی دارد.
همچنین دکتر آلمانی گوستاو شیکزن در کتابش نان و میوه ها می نویسد: «نان را فقط زمانی باید خورد که میوه وجود نداشته باشد و این در موقعیتی استثنایی جایز است.» با مصرف میوه پوست انسان شفاف می شود و رنگ گل سرخ به خود می گیرد و تمام ماهیچه ها انعطاف پذیر و پرقدرت می شوند. میوه های نپخته روح انسان را تا سرحد کمال فعال می کنند.
میوه ها جریان الکتریکی را به طور طبیعی فعال و حیات بخش می کنند. این انرژی الکتریکی برای عملکرد سیستم عصبی حیاتی و ارزشمند است و باعث تقویت و کنترل تمام اندام های دیگر می شود؛ اما از مواد حرارت دیده فقط خاکستری کثیف برجا می ماند که عامل بیماریهاست. پروفسور لوب می نویسد: «انرژی مواد غذایی از طریق گرما یا انرژی شیمیایی تولید نمی شود، بلکه ناشی از ذخیره الکتریکی است.»
میوه ها به خصوص تأثیرات پاک کنندگی دارند. اسیدهای طبیعی تمام كثافات سفت شده و آشغال ها را در خود حل می کنند و به بیرون می فرستند. این جریان پاک کنندگی به علت تأثیر مستقیم میوه ها روی بدن نیست، بلکه بدن بر اثر انرژی کسب شده از میوه ها خیلی سریع مواد مورد نیاز خود را تأمین می کند و برای کارهای اساسی خود بسیج می شود. بدن وقت و انرژی دارد که خانه تکانی را شروع کند. غذای مرده تولید آشغال و فضولات می کند.
همچنان که پروفسور اد می گوید: «غذاهای مرده ما را به سطل آشغال های متحرک تبدیل می کنند.» او می گوید هر که میوه بخورد، نوددرصد بیماری ها را از خود دور می کند.دکتر ماتیو ویلیام می نویسد: «پرخوری مواد پخته و تحریک کنند به صورت غلط مخلوط شده، تأثيرات سد کننده دارد و بر اثر مصرف مواد زمینی که غیرقابل هضم هستند، نفخ و یبوست به وجود می آید. میوه ها و مغزهای خوراکی به عنوان غذاهایی طبیعی، انسان را به بلندترین پله های تندرستی می کشانند.»
دکتر گودفلو می نویسد: «شرایط زندگی به گونه ای متغیر شده است که بهترین غذای انسان (میوه ها )امروزه تقریبا غیر طبیعی شده است و از آنها بیشتر به عنوان دسر یا تنقلات استفاده می شود نه به عنوان غذای اصلی.»
واضح است که انسان نه گیاه خوار است، نه گوشت خوار و نه دانه خوار، بلکه او میوه خوار است. دندانهایش برای جویدن دانه های خشک و سخت ساخته نشده است و غلات هم که خشک هستند و بسیار سخت خرد می شوند. همچنین حاوی مقدار زیادی مواد نشاسته ای هستند که دیرهضم و غیرقابل حل در آب است، بدین علت برای تندرستی انسان مشکلات عظیمی به وجود می آورند، به خصوص برای دستگاه تنفس. انسان به عنوان همه چیزخوارآخرین درجه و رتبه را برای خود کسب کرده و از طریق پختن تا این حد مبتذل و علیل و ناتوان شده است.