حتما شما هم شنیده اید که می گویند کودکان در هر سنی مشکلات مخصوص خود را دارند. گاهی عوام به هر سنی صفت مخصوصی می دهند، ولی واقعیت این است که وقتی کودک شما کج خلق است و مدام نق می زند، نمی تواند کلمه «نه»! بشنود، از کج خلقی و رفتارهای منفی کودک این است که اسباب بازی هایش را خراب می کند و وسایل خانه را می شکند، نفسش را آن قدر در سینه حبس می کند تا کبود شود، از فحش دادن لذت می برد و یا عادت های بد دیگری دارد، در هر سنی که باشد مشکل آفرین و ناراحت کننده است.
کودکان در هر سنی می توانند خوب و آرام و دلپذیر باشند و اکثر رفتارهای غیرقابل قبول آنها را می توان کاملا کنترل کرد. اگر می خواهید رفتارهای بد کودکتان را تغییر دهید و او را در راه درست رفتاری قرار دهید، از راه حل های این فصل استفاده کنید:
از کج خلقی و رفتارهای منفی کودک این است که کودک، نفسش را حبس میکند.
بی تردید، تجربه هولناکی را که کودکتان برای اولین بار نفس خود را در سینه اش حبس کرد، از یاد نبرده اید. احتمالا در آن موقع، به یکی از خواسته هایش نه! گفته بودید و او به بداخلاقی و یا کوبیدن پاهایش بر زمین پرداخته بود و شما اشک های او را نادیده گرفته بودید که ناگهان دیدید کودکتان کبود شد، چشم هایش به سمت بالا چرخید و شما سفیدی چشم هایش را دیدید و چند لحظه بی هوش شد. بی تردید، از آن پس، دیگر نتوانستید این حالت را نادیده بگیرید.
اغلب، نگه داشتن نفس علت پزشکی ندارد و به ندرت کودک آن را از کسی آموخته است. به نظر می رسد به کارگیری چنین اعمالی و گرایش به انجام آن آموختنی نیست و صرف وقتی یک بار کودک به این حالت دچار شد، آن را تکرار می کند؛ زیرا راه بسیار خوبی برای جلب توجه است.
بگذارید تجربه ای را که درباره سوزان داشته ایم، برایتان تعریف کنیم. سوزان تازه به دنیا آمده بود و از همان بدو تولد، مشکلات تنفسی داشت، به همین دلیل پدر مادرش توجه زیادی به او کرده بودند. وقتی نه ماهه بود، یک روز مادرش برای چند دقیقه او را از آغوشش بر زمین گذاشت تا کمی استراحت کند. سوزان شروع به بداخلاقی و گریه و زاری کرد.
سپس، نفسش را در سینه حبس کرد و مانند روزهای اول تولدش کبود شد. پدر و مادر سوزان خیلی وحشت کردند و فورا او را نزد پزشک اطفال بردند. پزشک، متوجه شد وقتی کودک را معاینه می کند و پس از معاینه سوزان را روی میز می گذارد، دوباره نفسش را در سینه حبس می کند و کبود می شود.
آن پزشک با تجربه، دوباره کودک را معاینه کرد و سپس برای پدر و مادر سوزان توضیح داد که او از روزهای آغازین تولد آموخته است که کبود شدن، پی آمدهای جالبی از جمله توجه اطرافیان را به همراه دارد. و به آن ها توصیه کرد که بار دیگر که این اتفاق افتاد، او را در یک محل امن بگذارند و به او توجهی نکنند و فقط هنگامی که دیگر نفسش را در سینه حبس نکرد او را بغل کنند.
آن پزشک پیش بینی کرده بود که این وضعیت احتمالا تا مدتی بدتر هم خواهد شد و همین طور هم شد؛ ولی پیشنهاد پزشک کارساز بود و بدین ترتیب، مساله حل شد.
اگر با صحنه ای که کودکتان نفسش را در سینه حبس کرده روبرو شدید، انجام موارد زیر می تواند یاری دهنده باشد.
برای رفع کج خلقی و رفتارهای منفی کودک مثل حبس کردن نفس مشکل را با پزشکتان مطرح کنید.
اگرچه حبس کردن نفس به ندرت به یک مشکل پزشکی مربوط است، ولی ما تأكید می کنیم که در این مورد قبل از هر اقدام دیگر کودکتان را نزد پزشک ببرید تا او را معاینه کند. یک مشکل تنفسی یا قلبی می تواند به کبود شدن کودک هنگامی که بیش از حد برانگیخته می شود، بینجامد. وقتی از سلامت کودکتان اطمینان یافتید، می توانید با خیال راحت از دستورالعمل های زیر که باعث از بین رفتن مشکل می شوند، استفاده کنید.
محل امنی را برای کودک خود فراهم کنید.
نقطه ای از خانه را در نظر بگیرید که در آنجا کودک نتواند بلایی سرخودش بیاورد. . برای مثال یک زمین مفروش و مسطح برای یک شیرخوار امن است، ولی تختخواب محل چندان مناسبی برای او نیست؛ زیرا ممکن است غلت بزند و بر روی زمین بیفتد. در مورد کودکی که می تواند از جایش بلند شود باید دقت کنید جسم نوک تیز یا شکستنی در اتاق نباشد. اشیایی را که به دهان بردن آن برای کودک خطرناک است، از محل دور کنید.
رفتار کودک را به طور کلی نادیده بگیرید.
وقتی مطمئن شدید که محیط بی خطر است، وقتی کودک نفسش را در سینه حبس کرد و کبود شد اصلا به او اعتنا نکنید. (مقاله روش نادیده گرفتن را ببینید) اگر کودک بر حبس کردن نفس اصرار ورزید، او را به محلی که آماده کرده اید ببرید و او را تنها بگذارید. البته حتما او را از دور زیرنظر داشته باشید.
از دید او مخفی شوید. در حالی که کودک را زیر نظر دارید کاری کنید که او شما را نبیند. اگر کودک برای جلب توجه شما نفسش را حبس کرده باشد با رفتن شما به راحتی نفس میکشد یا حتی ممکن است به دنبال شما بگردد تا حبس کردن نفسش را به شما نشان دهد.
خود را به کار دیگری سرگرم کنید. اگر نمی توانید کودک را ترک کنید خود را سرگرم کنید. پدر گرانت وقتی با صحنه حبس کردن نفس مواجه می شد، بلند می شد و در اطاق شروع به راه رفتن و نگاه کردن به تابلوها و حرف زدن با خود می کرد. گاهی گرانت آنقدر از این کار پدرش عصبانی می شد که فراموش می کرد باید نفسش را حبس کند!
صبور باشید. مدتی طول می کشد تا کودک این رفتارش را ترک کند. می توانید تعداد دفعاتی که کودک نفسش را حبس می کند یادداشت کنید تا متوجه روند کاهش این رفتار شوید.
بی اعتنایی به این صحنه کار آسانی نیست، می دانیم، شما گاهی نگران می شوید که نکند کودک دیگر شروع به نفس کشیدن نکند. با خود صحبت کنید و به خود اطمینان دهید که کار درستی می کنید. می توانید از روش های کسب آرامش استفاده کنید. اطمینان داشته باشید که زحماتتان به نتیجه خواهد رسید.
به رفتار مثبت کودک توجه کنید.
این که وقتی کودک نفس را حبس نمی کند به او بیشتر توجه کنید از این که وقتی نفسش را حبس میکند به او بی توجهی کنید مهم تر است. اگر کودک در شرایطی که عادت داشته نفسش را حبس کند قرار گرفت و این کار را نکرد به او نزدیک شوید و او را در آغوش بگیرید.
برای نمونه اگر همیشه وقتی کودک را در صندلی مخصوصش قرار میدادید او خود را کبود میکرده، ولی این دفعه به آرامی در صندلی اش نشسته، چند دقیقه با او بازی کنید. در مورد کودکان بزرگتر اگر کودکی که هیچگاه تحمل کلمه «نه» را نداشته این دفعه با کمال خونسردی جواب منفی شما را پذیرفته است او را تحسین تشویق کنید.
در صورت لزوم به جای نادیده گرفتن کودک، واکنشهای دیگری نشان بدهید.
بعضی والدین نمی توانند به کودکی که نفسش را در سینه حبس کرده و کبود شده بی اعتنایی کنند و این وضعیت را نادیده بگیرند، چون دیدن این صحنه آنها را خیلی می ترساند. گرچه نادیده گرفتن سنجیده مؤثرترین راه حل است، ولی اگر نمی توانید به آن عمل کنید تا جایی که ممکن است، توجه کمتری به این مساله نشان دهید.
خونسرد باشید. فریاد نزنید که: «اوه خدای من، هری،زودباش بیا، سالی دوباره کبود شد!» به جای این کار، کودک را از جایش بلند کنید و به صورتش آب سرد بپاشید و یا هولهای سرد روی صورت او بگذارید تا تنفسش شروع شود. یا اینکه به طور مستقیم در صورت کودک فوت کنید. همواره و به طور مداوم بکوشید همیشه همان واکنش را نشان دهید. هر بار که کبودی برطرف می شود، نه کودک را تنبیه کنید و به خواسته اش را که به خاطر آن کبود شده بود برآورده کنید.
کج خلقی و رفتارهای منفی کودک وابسته به سن است
اغلب گفته می شود که کودکان دوساله از نظر رفتاری «وحشتناک اند»؛ زیرا آنها در این سن خیلی بداخلاقی می کنند؛ ولی آنچه مسلم است اینکه این مشکل از روز تولد دوسالگی شروع نمی شود و در آغاز سه سالگی از میان نمی رود. در میان کودکان یک ساله هم می توان کج خلقی هایی را دید.
همچنین بسیاری از افراد چهل و پنج یا پنجاه ساله هم وجود دارند که در را به هم می کوبند و ظروف را می شکنند و دستشان را بر روی بوق ماشین نگه می دارند. بداخلاقی های عصبی کودکان هم می تواند به صورت پا به زمین کوبیدن، جیغ و داد و گریه صدادار، پرت کردن وسایل خانه، کوبیدن تن به زمین و باشد.
بیشتر والدین باید تعدادی از این کج خلقی و رفتارهای منفی کودک را تحمل کنند؛ به ویژه بین دو تا سه سالگی که کودک می خواهد استقلالش را تثبیت کند و همه کارها را آن طور که خودش می خواهد، انجام دهد نه آن طور که شما به او می گویید.
از کج خلقی و رفتارهای منفی کودک این است که معمولا با بزرگتر شدن کودک کمتر دیده می شود، ولی در سنین بالاتر به شکل دیگری بروز می کنند. مطالعه لاپوس و مونک در سال ۱۹۵۸ که روی ۴۸۲ کودک بین شش تا دوازده ساله انجام شد، نشانگر آن است که ۸۰ درصد این کودکان، ماهی یک بار یا بیشتر؛ ۴۸ درصد آنها هفته ای دوباره یا بیشتر و ۱۱ درصد هم روزی بار یا بیشتر از کوره در می روند. به طور کلی، مشخصات شخصیتی و وضعیت اب کودکان با یکدیگر بسیار متفاوتند. حتی در میان اعضای یک خانواده نیز ممکن است یکی از فرزندان خیلی خونسرد باشد و به ندرت عصبانی شود، در حالی که فرزند وی از همان سنین پایین شروع به عصبانی شدن میکند و این حالت در او ماندگار شود.
بسیاری از کودکان هم تا وقتی به مدرسه نرفته اند، عصبانیتشان بروز نمی کند. ممکن است کودک شما کج خلقی را از خصوصیات رفتاری شما به ارث برده باشد، درست به همان گونه که رنگ چشمش را به ارث برده است. پس نباید به دلیل بدخلقی های او زود قضاوت کنید و خودتان را سرزنش کنید، همانطور که نباید در صورت خوش اخلاق بودن کودک نتیجه قطعی بگیرید که تربیت شما درست بوده و خودتان را تحسین کنید.
کج خلقی و رفتارهای منفی کودک هر علتی که داشته باشد، نباید باعث شود شما دائما واهمه داشته باشید که در صورت عمل نکردن به یکی از تقاضاهای کودک با صحنه ای چون کوبیدن خودش به زمین و جیغ و فریاد او روبرو می شوید. شما می توانید این گونه رفتارها را با برخورد و واکنش درست در هنگام بروز و بعد از آن تغییر دهید.
شما می توانید ساختار پاسخگویی به این گونه رفتارها را طوری تغییر دهید که ضمن اینکه باعث می شوید کودک مستقل بار بیاید به او کمک کنید که نظرات و عقایدش را به شکل پذیرفتهای مطرح کند؛ حتی در صورتی که با خواسته هایش مخالفت شده باشد. کودک برای بداخلاقی هایش دلیل دارد. ممکن است او یک بار بر حسب تصادف بداخلاقی کرده باشد و به تجربه دریافته باشد که این کار می تواند خواسته هایش را برآورده کند.
یک کودک خردسال مفهوم روانشناختی خونسردی یا کج خلقی را نمی داند، ولی می تواند دریابد که چه رفتاری او را به اهدافش می رساند و این تجربه را به وسیله ازمودن بزرگسالان به دست می آورد. کودک در می یابد که اگر یک بار توانست نظر شما را درباره خریدن یک اسباب بازی که با خرید آن مخالف بودید، تغییر دهد و این کار را بدین صورت انجام داد که از رفتن به رختخواب خودداری کرد و وقتی خیلی خوابش گرفت با استقبال و توجه شما روبرو شد، بار دیگر هم می تواند با رفتار مشابهی نظر شما را درباره موارد مشابه دیگری تغییر دهد.
بنابراین، اغلب اوقات کج خلقی ها هدف دار هستند و اگر کودک بداند که با کج خلقی به آن هدف نمی رسد، احتمال کمی دارد که به این کار مبادرت کند. ما به شما اطمینان می دهیم که بداخلاقی ها در ۹۹ درصد موارد، برای جلب نظر شما است.
البته کودکان گاهی فقط به این دلیل بداخلاقی میکنند که بیش از حد خسته و یا به شدت از نظر روحی برانگیخته شده اند، ولی نمی توانند احساساتشان را به درستی بروز دهند. گاهی هم کودک وقتی نمی تواند کاری را که بسیار دوست دارد، به درستی انجام دهد، ناراحتی و ناامیدی خود را با عصبانیت و بداخلاقی نشان می دهد.
به هر حال، علت بروز کج خلقی و رفتارهای منفی کودک هر چه باشد این گونه رفتارها اصلا پذیرفتنی نیست. کودک باید دریابد که چنین رفتارهایی درست و شایسته نیستند و با به کارگیری آنها راه به جایی نمی برد. او باید دریابد که داد و فریاد و سروصدا راه انداختن و خود به زمین کوبیدن نه می تواند شما را به انجام کاری وادارد، نه خستگی او را برطرف می کند، نه از او سلب مسؤولیت می کند و نه تصمیم شما را تغییر می دهد.
به بد اخلاقی های کودک بی اعتنایی کنید.
این روش، سریع ترین راه خلاصی از کج خلقی های کودکتان است؛ زیرا هدف اصلی بیشتر این رفتارها جلب توجه بزرگترهاست و نه چیز دیگر. فرقی نمی کند دلیل کودک برای کج خلقی چیست و اهمیتی ندارد که گریه و زاری کودک نتیجه مستقیم «نه»! گفتن شما به جمله ای مانند «بدش به من» باشد یا علت دیگری داشته باشد. به هر حال، کج خلقی، رفتار و پاسخ مناسبی نیست و باید تغییر داده شود.
این گونه رفتار اصلا روش درستی برای ابراز نارضایتی نیست و رفتار مناسب و عاقلانه و پذیرفته ای که شما از کودکتان انتظار دارید و دوست دارید آن را به او بیاموزید، چیز دیگری است. بنابراین، نسبت به کج خلقی های کودک بی اعتنایی کنید. شما نمی توانید برای کودکی که در حال داد و فریاد است دلیل و منطق بیاورید، بنابراین تلاش هم نکنید. شما با بغل کردن و نوازش کردن کودک هم نمی توانید احساسش را تغییر دهید، هرچند این کار لزومی هم ندارد.
یک کودک دوساله به راحتی می تواند دست از کج خلقی بردارد و به کلی این رفتار را ترک کند. شما با بی اعتنایی به بداخلاقی های کودک، تا جایی که به خودش آسیبی نزند، به او می آموزید که بداخلاقی کردن هیچ فایده ای ندارد و کودک خواهد آموخت که کمتر چنین واکنش هایی را از خود نشان دهد.
از محل دور شوید. وقتی می بینید کودک در حال جیغ و فریاد و به عبارتی بداخلاقی است، به کار خود بپردازید اگر با کسی مشغول صحبت هستید، صحبتتان را ادامه دهید و اگر نه با خودتان مشغول حرف زدن شوید. اگر خطری متوجه کودک نیست می توانید از اتاق بیرون بروید و البته باید وضعیت را زیر نظر داشته باشید. اگر بداخلاقی و گریه و زاری کودک واقعا برای جلب توجه شما باشد، وقتی از اتاق بیرون می روید ممکن است او به دنبال شما بیاید چون به شنونده نیاز دارد.
اگر چنین اتفاقی افتاد، بدانید که کارتان را خوب انجام داده اید و در مسیر درستی قرار گرفته اید. آواز بخوانید، رادیو یا تلویزیون را روشن کنید، بنشینید و مشغول مطالعه شوید و با شروع به پختن شام کنید. مراقب باشید که به کودک اصلا نگاه نکنید، چون حتی یک نیم نگاه هم می تواند قطع شدن سروصدا را به تعویق بیندازد. و اگر نمی توانید سروصدای کودک را آن طور که گفته شد نادیده بگیرید، از روش تکرار یک عبارت سوزن گرامافون گیر کرده استفاده کنید تا رفتار او را تغییر دهید. فرض کنید کتی می خواهد با عینک شما بازی کند و شما به او اجازه نمی دهید و کتی به جیغ کشیدن و به زمین کوبیدن خود می پردازد.
در این هنگام، او را در محلی که نتواند به خودش آسیبی برساند قرار دهید و به او بگویید: «کتی نمیشه با عینک من بازی کنی، وقتی گریه ات تموم شد بیا تا با هم بازی کنیم.» سپس مدتی به گریه او توجه نکنید. اگر برای شما مشکل است که به بی توجهی خود ادامه دهید و اگر میبینید کودک دست از گریه برنمی دارد و یا خلاصه اگر دلتان برایش می سوزد، چند دقیقه صبر کنید تا گریه اش کمتر شود، سپس به او بگویید: «وقتی گریه ات تمام شد بیا تا با هم بازی کنیم». و هیچ چیز دیگری نگویید.
اگر کودک گریه اش را شدیدتر کرد، تعجب نکنید، زیرا این رفتار، نتیجه توجه کردن به بداخلاقی های اوست. در صورت لزوم جمله خود را دوباره تکرار کنید، ولی مراقب باشید که چیز دیگری نگویید. به یاد داشته باشید که هدف شما صرف آن است که به کودک خود کمک کنید تا این کارش را ترک کند. و مدت گریه و زاری و بداخلاقی و تعداد آنها را ثبت کنید. گرچه ممکن است وقتی کودک با شدت تمام گریه می کند، فکر کنید این گریه تا ابد ادامه خواهد داشت؛ ولی معمولا این حالت بیش از چند دقیقه طول نخواهد کشید و با بی اعتنایی شما، این مدت کوتاهتر و کوتاهتر خواهد شد.
در ابتدا ممکن است کودک، گریه ها یا بداخلاقی هایش را شدیدتر کند، ولی به تدریج در می یابد که گریه و زاری بی نتیجه است و باید فکر دیگری بکند و چاره دیگری بیندیشد. ثبت مدت گریه با بداخلاقی های دیگر و همچنین، یادداشت دفعات آن ها به شما کمک میکند که پیشرفت خود و کودکتان را ببینید.
پسر کوچکی به نام رالف در گریه و زاری و کج خلقی مهارت استاد گونهای داشت و والدین او نمی توانستند به راحتی به جیغ های او بی اعتنایی کنند؛ ولی سرانجام، تصمیم گرفتند تلاش کنند و تا حد امکان به این رفتار رالف بی اعتنایی کنند. رالف عادت داشت وقتی خواسته هایش برآورده نمی شد سر میز شام گریه میکرد و جیغ می کشید. پدرش به او گفت که اگر می خواهد به این کار ادامه دهد، بهتر است به اتاق خودش برود؛ ولی رالف به کارش ادامه داد.
پدرش او را بغل کرد و از سر میز شام به اتاقش برد تا در حالی که همه در حال خوردن شامشان هستند رالف به جیغ کشیدن بپردازد. نخستین بار که پدرش این عمل را انجام داد، رالف ۵ دقیقه و سید در ثانیه جیغ کشید. ناگهان جيغ او متوقف شد و مادرش به او گفت که غذایش سر مین است و او به سمت میز شام دوید. در چند روز بعد باز هم همین صحنه با مختصری تفاوت اتفاق افتاد. ابتدا مدت جیغ کشیدن کمی بیشتر شد، ولی به تدریج کاهش یافت.
هفت دقیقه، چهار دقیقه و دوازده ثانیه، پنج دقیقه، دو دقیقه و پنجاه و بنر ثانیه… ایک روز رالف چند دقیقه جیغ کشید و ناگهان ساکت شد و به سمت میز شام دوید، از صندلی خود بالا رفت و دست پدرش را لمس کرد تا ببیند همه چیز مرتب است و آیا پدرش او را دوست دارد؟ او فهمیده بود که جیغ کشیدن هیچ فایده ای جز بی اعتنایی دیگران ندارد. از آن موقع هر وقت شروع به بداخلاقی میکرد و با بی اعتنایی بقیه روبرو می شد، خیلی زودتر دست از کج خلقی برمی داشت.
وقتی گریه و زاری به پایان رسید، درباره آن صحبت نکنید. وقتی کودک بعد از تمام شدن گریه اش نزد شما آمد، به او توجه کنید.(به هر صورت که صلاح میدانید).
طوری رفتار کنید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و به او این فرصت را بدهید که به سرعت روابط خوبش را با شما ادامه دهد، بی آنکه درباره رفتار او صحبتی بکنید. وقتی گریه کودکتان تمام شد، بگویید «بدو بیا، می خواهیم بریم گردش» به او نگویید: «به نظرت کارت احمقانه نبود؟؛ حالا که مثل یک پسر یا دختر بزرگ رفتار میکنی میبرمت بیرون.» چنین رفتاری به او نشان می دهد که گریه و زاری او بر روی شما تاثیر گذاشته و ممکن است در صورت لزوم، دوباره این کار را تکرار کند.
کودک را به محل دیگری ببرید.
اگر جیغ و داد کودک آنقدر ادامه یافت که احساس کردید دیگر هیچ راهی جز تسلیم شدن به خواسته های او ندارید، راه دیگری را بیازمایید. به کودک بگویید اگر می خواهد باز هم داد و فریاد کند، اشکالی ندارد ولی شما دیگر تحمل شنیدن آن را ندارید.
اگر کودکتان دو سه ساله است او را در اتاق دیگری بر روی یک صندلی بنشانید و خودتان بیرون بیایید و به جایی بروید که او شما را نبیند، ولی شما بتوانید او را زیر نظر داشته باشید. یک کودک بزرگتر را می توانید به تنهایی به اتاقش بفرستید. به او بگویید باید برای X دقيقه (X مساوی با سن کودک است) در اتاقش یا روی صندلی بماند و تا وقتی که یک دقیقه تمام ساکت نشده است، نمی تواند محلی را که شما گفته اید، ترک کند.
برای تقویت رفتار درست در کودکتان از تحسین و یک روش پاداش دهی استفاده کنید.
روشن است که شما باید کودکتان را به خاطر اینکه بداخلاقی نمیکند، تحسین کنید ولی نه با جمله ای مثل: «متشکرم که جیغ نمیکشی!» می توانید به او بگویید: «نمیدونی چقدر خوشم می آد وقتی این قدر خوب به حرف های من گوش می کنی و با من همکاری میکنی.» و اگر کودک در عمل هم رفتار خوبی دارد، به او بیشتر توجه کنید. و به کودک یاد بدهید که چگونه می تواند از راههایی به جز بداخلاقی و گریه و زاری توجه شما را جلب کند و به شما بفهماند که از چه مسألهای ناراضی است و او را به خاطر به کار بردن آن روش ها تحسین کنید.
به او نشان دهید که اگر جای او بودید، چه میکردید. برای مثال، کودک می تواند به نحوی به شما اشاره کند یا بگوید که «مامان الان بهت احتیاج دارم.» شما هم او را برای به کار گرفتن این روش تحسین کنید. شما همچنین می توانید با نشان دادن رفتارهای مناسب الگوی مناسبی برای کودک خود باشید. فرض کنید وقتی می خواهید اتوموبیلتان را تعمیر کنید و موفق نمی شوید، بگویید: «این پیچ به اینجا نمی خوره؛ احتمالا مال اینجا نیست، باید اون یکی پیچ رو امتحان کنم.
نه خیر این پیچ هم مال اینجا نیست. بذار ببینم میتونم پیچ دیگری برای اینجا پیدا کنم، اوم… نه. فکر کنم بهتره فعلا ولش کنم. شاید به موقع دیگر بتونم پیچش رو پیدا کنم و ایراد ماشین رو رفع کنم». پس از مدتی خواهید دید که کودک، وقتی نمی تواند قطعات یک اسباب بازی را سرهم کند به جای آنکه آن را به زمین پرت کند و جیغ بکشد، با خودش همان حرف هایی را می گوید که شما به او نشان داده اید. و وقتی کودک بداخلاقی نمی کند و جیغ نمی کشد به او توجه بیشتری بکنید.
همان طور که قبلا توضیح دادیم به زمان هایی که کودک خوشرفتار است، توجه کنید و در آن زمان ها کودک را دریابید. اگر می پندارید بداخلاقی کودک برای جلب توجه شما بوده است، وقتی بداخلاقی نمی کند به او توجه کنید. در طول روز به طور مرتب او را تحسین کنید و هر کار خوبی که انجام می دهد، مورد توجه قرار دهید.
این روش به او می فهماند که به خوبی او را درک می کنید و این گونه رفتار را دوست دارید و تایید می کنید. شما همچنین می توانید در یک تقویم تعداد روزهایی را که کودک خوش اخلاق بوده، مشخص کنید تا هم شما و هم کودک یادتان بماند که خوشرفتاری چقدر مهم است. به کودک برای رفتار خوب و همکاری اش، پاداش بدهید.
تغییر بعضی رفتارهای منفی نیاز به صرف انرژی بیشتری دارند. اگر کودک شما سالهاست که برای جلب توجه و تغییر نظر و تصمیم شما از بداخلاقی و گریه و زاری استفاده می کند، رود پاداش دهی علاوه بر روش هایی که گفته شد، می تواند کمک کند که رفتار کو دی سریعتر تغییر کند. پاداش ها باعث می شوند که شما بهتر بتوانید رضایت خود را به کودک نشان دهید و از سوی دیگر، کودک هم ببیند به نفع اوست که خوشرفتار باشد و آن طور که شما می پسندید رفتار کند.
مثلا می توانید به کودکتان بگویید از این به بعد شما به گریه ها و بداخلاقی های او گوش نخواهید کرد و این کارها در شما تاثیری نخواهد گذاشت؛ ولی در عوض در صورتی که او با شما همکاری کند و بچه حرف گوش کنی باشد، به او پاداش خواهید داد. برای نمونه، می توانید هر بار که او بی آنکه بداخلاقی کند «نه!» شما را پذیرفت، به او پاداش بدهید. به یک بازی نمایشی بپردازید و در آن شما نقش کودک را بازی کنید و کودک نقش پدر یا مادری که باید بگوید «نه»! شما خواسته تان را بگویید، کودک در جواب بگوید «نه»! و شما به کودک نشان دهید که رفتار درست چطور است و در عوض جایزه بگیرید.
روش ترتیب دادن نمایش به همراه راههایی که قبلا گفته شد، می توانند مشكل بداخلاقی کردن در هنگام شنیدن «نه!» را به کلی برطرف کنند؛ به ویژه در مورد کودکان بزرگتر.از بار مسؤوليت استفاده کند.
اجازه ندهید کودک، از بداخلاقی و گریه به عنوان وسیله ای برای شانه خالی کردن استفاده کند.
جالب است که بدانید کودکان چقدر زود می آموزند که جیغ کشیدن و بداخلاقی آنقدر پدر و مادر را آشفته میکند که یادشان می رود چه کاری به او محول کرده بودند.
مادر برایان از او می خواهد که اسباب بازی هایش را از روی زمین جمع کند و برایان دایما پاسخ می دهد: «الان مامان، یه دقیقه دیگه). سرانجام مادر برایان عصبانی می شود و بر سر او فریاد میکشد. برایان هم شروع به گریه می کند و خودش را به زمین میکوبد و به همین دلیل به اتاقش فرستاده می شود تا ساکت شود.
در حالی که برایان مشغول گریه کردن است، مادرش با عصبانیت اسباب بازی های او را از روی زمین جمع آوری می کند. بنابراین، برایان وقتی ساکت می شود و از اتاقش بیرون می آید، دیگر لازم نیست اسباب بازیهاش را جمع آوری کند. بدین ترتیب، او توانسته با نا آرام کردن اوضاع، از زیر بار مسؤولیت فرار کند.
برای مطالعه ادامه مقالات مرتبط با این مبحث به مقالات زیر مراجعه نمایید