در خصوص پرورش زنبور عسل در ایران گرچه متاسفانه تاریخ ثبت شده و مستندی از وضعیت زنبورداری ایران وجود ندارد ولی همان طور که قبلا به طور کامل شرح داده شد با بررسی تاریخ، گزارشات و نوشته های مختلف خصوصا ادبیات دیرینه ایران و همچنین آثار باستانی مختلف متوجه می شویم که زنبورداری از زمانهای بسیار قدیم در ایران رایج بوده است. خصوصا در زمان هخامنشیان (حدود ۴۶۰ سال قبل از میلاد) آثار مشخصی از وجود زنبورداری به عنوان حرفه و تفنن وجود دارد.
ولی آنچه که کاملا مشهود است عدم پیشرفت صنعت زنبورداری به حد کافی در طول تاریخ گذشته در ایران بوده است. زنبور عسل عمدتا در کندوهای محلی یا بومی نگهداری شده و معمولا به صورت یک شغل جانبی و یا سرگرمی وجود داشته است. کندوهای بومی نیز به اشکال مختلف تنه درختی، کوزه ای، سبدی، چلیکی و غیره بوده اند.
بیشترین تکامل و پیشرفت زنبورداری در ایران در قرن بیستم صورت گرفته است که به تدریج کندوهای بومی به کندوهای جدید تبدیل شده و وسایل جدید زنبورداری و روشهای نوین جایگزین روشهای قدیمی زنبورداری گردیدند.
از حدود ۴۰ سال پیش ملکه های اصلاح شده از خارج وارد گردیدند و تا سال ۱۳۶۵ هر ساله حدود ۵۰ هزار ملکه از خارج خریداری و بین زنبورداران کشور توزیع گردیده اند.
از سال ۱۳۶۱ با آموزش متقاضیان پرورش ملکه زنبور عسل در ایران، تولید ملکه در بخش های دولتی و خصوصی آغاز گردید و از آن زمان تا کنون سالانه حدود ۵۰ تا ۱۱۲ هزار ملکه تولید و بین زنبورداران توزیع شده است.
لازم به تاکید است که تا رسیدن به کیفیت مطلوب ملکه های تولیدی در ایران فاصله زیادی داریم و ضرورت دارد به امر تولید ملکه های اصلاح شده و با کیفیت بالا توجه بیشتری به عمل آید.
طبق آخرین آمار غیر رسمی از طرف وزارت جهاد کشاورزی (معاونت امور دام، اداره کل پرورش و اصلاح نژاد طیور و زنبور عسل) در سال ۱۳۸۸ تعداد کندوهای جدید (جعبه ای) حدود ۳۹۹۷۶۰۰ عدد و تعداد کندوهای بومی در حدود ۳۷۵۶۲۰ عدد و تعداد کل کندوهای کشور اعم از جدید و بومی و حدود ۴۳۷۳۲۲۰ عدد در سطح کشور گزارش شده است.
آمار تعداد کندوهای زنبور عسل ایران به تفکیک استان های مختلف در سه دهه، ۱۳۶۱ تا ۱۳۸۱ در حد متوسط تولید عسل کندوهای جدید حدود ۱۱/۱۱ کیلوگرم و کندوهای بومی حدود ۵/۳۶ کیلوگرم می باشد. البته هر ساله درصد قابل توجهی از کندوهای بومی به کندوهای جدید تبدیل می شوند.
مراکز عمده زنبورداری ایران استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اصفهان، دماوند، گیلان و مازندران، مرکزی، کرمان، خراسان، زنجان و فارس بوده ولی در سایر نقاط ایران نیز زنبورداری رایج است که از اهمیت نسبی کمتری برخوردار می باشد.
به استناد گزارش غیر رسمی، اداره کل پرورش و اصلاح نژاد طیور و زنبورعسل (معاونت امور دام وزارت جهاد کشاورزی) مقدار كل عسل تولید شده در ایران در سال ۱۳۶۱ حدود ۹۰۰۰ تن گزارش گردید ولی از آن سال به بعد از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار بود به طوری که این میزان در سال ۱۳۸۸ به حدود ۴۶۴۲۰ تن رسید، در سال ۱۳۸۸ مقدار موم تولید شده حدود ۱۷۳۰ تن و تولید بچه کندو حدود ۵۹۴۱۸۴ عدد بوده است. علاوه بر این در سال ۱۳۸۸ تعداد کل ملکه های زنبور عسل تولید شده در ایران ۸۵۶۸۸ عدد گزارش شده است.
در اکثر شهرها و استان های کشور شرکتهای تعاونی و اتحادیه های زنبوداران متعددی تشکیل شده که تقریبا تمامی زنبوداران عمده کشور در این شرکتها عضویت داشته و مشکلات و مسائل زنبورداری خود را از طریق این شرکتها حل و فصل می کنند.
پرورش زنبور عسل در ایران و زنبورداری سنتی
روش زنبورداری در ایران از قدیم الایام سنتی و بسیار ابتدایی بوده است. چیزی که باعث عقب ماندن این صنعت شده این است که به این رشته تولیدی اساسا به عنوان یک حرفه اصلی توجه نشده است.
لذا بیشتر کشاورزان و دامداران و روستاییان تعدادی کندوی زنبور عسل را برای تولید یک محصول فرعی (عسل) نگهداری می کردند. این امر علاوه بر سایر علل کندوی بومی تنه درختی موجب گردیده است که روشهای اولیه زنبورداری به نسل های مختلف منتقل شده و ادامه یابد.
در حال حاضر هنوز در برخی از روستاها و مناطق زنبورداری کشور زنبورداری به روش سنتی و اولیه رایج است. بر حسب سنت منطقه کندوهای زنبور عسل به اشکال مختلف از جمله: سبدی، چلیکی، تنه درختی، سفالی و غیره نگهداری میشوند. جمعیت این کندوها معمولا کم است و به علت عدم امکان جابجایی شان های آنها و مراقبت دائم از داخل کندوها، مدیریت صحیحی در این کندوها اعمال نمی گردد.
زنبور عسل در این کندوها به طور طبیعی و خود به خودشان ساخته و در قسمت جلوی کندو اقدام به پرورش نوزادان می کند و در شانهای قسمت عقب کندو، عسل ذخیره می کند.
در اکثر نقاط ایران زنبوردارانی که دارای کندوهای بومی هستند اقدام به مهاجرت نمی کنند و تقریبا زنبورداری به روش ثابت انجام میشود. طبیعی است که به واسطه محدود بودن منابع شهد و گروه، همچنین از نظر دوام آنها این کندوها عسل زیادی را ذخیره نمی کنند.
علاوه براین همان طور که اشاره شد به دلیل عدم اطلاع از وضعیت داخل کندو و ثابت بودن شانها امکان مدیریت صحیح آنها وجود ندارد، لذا مقدار محصول آنها بسیار پایین است. متوسط تولید عسل سالانه کندوهای بومی حدود ۳ کیلوگرم تخمین زده شده است.
برای برداشت عسل، زنبوردار معمولا در اواسط تا اواخر تابستان قسمت عقب کندو؛ یعنی قسمت عسل دان را باز کرده و شانهای موجود در عقب کندو را که حاوی عسل می باشند برداشته و با روشهای اولیه اقدام به خارج کردن عسل از شان می کند.
با توجه به این که مقدار عسل کافی برای ذخیره سازی زمستان این کندوها باقی نمی گذارند معمولا جمعیت آنها در طول زمستان به علت گرسنگی فوق العاده کاهش می یابد. علاوه بر این استفاده از داروهای مختلف جهت درمان و یا پیشگیری بیماریهای مهم در این کندوها مرسوم نیست.
زنبورداری پیشرفته در ایران
همان طور که قبلا گفته شد متاسفانه اطلاعات کافی و مستدل از تحولات زنبورداری در ایران وجود ندارد. در مورد این موضوع که از چه سالی کندوهای جدید در ایران رایج شدند نیز نمی توانیم دقیقا اظهار نظر کنیم.
با این حال شواهد و اطلاعات پراکنده ممبین این است که از دهه ۱۳۳۰ عملا کندوهای جدید یا کندوهای جعبه ای با قاب های متحرک در زنبورداریهای ایران رایج گردیدند. البته ناگفته نماند که این کندوها قبل از این تاریخ وارد ایران شده بودند ولی چندان رواج نداشتند.
در کندوهای جعبه ای اساسا سازمان داخلی کندو را میتوان کنترل کرد و مدیریت صحیح زنبورداری قابل اجراست. زیرا شانها متحرک بوده و عملا تمام فعالیتهای زنبور را می توان مطالعه کرده و تحت نظر داشت.
از زمانی که کندوهای جعبه ای در ایران معمول شدند زنبورداران به تدریج به خوبیهای آنها پی برده و هر ساله تعداد زیادی از کندوهای بومی را به کندوهای جعبه ای تبدیل کردند، به طوری که امروزه آمار موجود و منتشر شده از طرف وزارت جهاد کشاورزی بین این است که تعداد کندوهای جدید حدود هشت تا نه برابر کندوهای بومی و غیر جعبه ای ایران است.
رایج شدن کندوهای جعبه ای در ایران نقطه عطفی در تاریخ زنبورداری کشور محسوب میشود زیرا تعدادی از کسانی که قبلا زنبورداری را به عنوان حرفه دوم و سوم خود می دانستند کم کم به آن به عنوان شغل اصلی نگاه کرده و به صورت تجارتی در آوردند.
دلیل این امر روشن است زیرا بازده این کندوها اقلا ۳ تا ۵ برابر کندوهای بومی بوده و درآمد حاصل از آنها در حدی است که زندگی خانواده متوسطی را اداره میکند. به عبارت دیگر متوسط تولید سالانه یک کندوی جدید (جعبه ای) در ایران حدود ۱۰ تا ۱۵ کیلوگرم عسل می باشد.
پرورش زنبور عسل در ایران و نژاد بومی ایران
بنا به عقیده متخصصین پرورش زنبور عسل، ایران دارای نژاد یا نژادهای بومی است که طی هزاران سال گذشته با شرایط گوناگون محیط و پوشش منطقه سازش یافته و اغلب نسبت به امراض و آفات تا حدی مقاوم شده اند.
ورود ملکه های خارجی از نژادهای مختلف، به صورت خالص یا هیبرید جهت بالا بردن تولید، بیشتر از سالها قبل در ایران متداول بوده است. این عمل اغلب بدون مطالعه دقیق علمی صورت پذیرفته و باعث شده در طی این سالها ضمن آمیخته شدن خصوصیات خوب ژنتیکی نژاد بومی ایران، آنها را با انواع امراض و آفات آلوده کند.
نژاد زنبور عسل بومی ایران از گونه Apis mellifera L بوده و تحت نام های زیر در بعضی از کتابها دیده شده است:
Apis mellifera meda
Apis mellifera persica
Apis mellifera iranica
همانطور که اشاره شد طی سالهای قبل از پیروزی انقلاب، نژاد بومی ایران در اکثر مناطق کشور به واسطه آمیخته شدن با نژادها و هیبریدهای خارجی، خلوص ژنتیکی خود را از دست داده و به جرات می توان گفت که دسترسی به نژاد خالص ایرانی کاری بسیار دشوار و مستلزم مطالعه و جستجوی زیاد می باشد.
این نژاد احتمالا در بعضی مناطق کاملا ایزوله شده که راههای ارتباطی مناسبی نداشته و امکان انتقال نژادها و هیبریدهای خارجی به آنها وجود نداشته است، وجود دارد. مهمترین این مناطق عبارتند از بین سلسله جبال البرز در شمال، کوه سبلان در اردبیل، شاه کوه در باختران، کوههای زاگرس، دینار، زردکوه، اشتران کوه در جنوب غربی، کوه کرکس، شیرکوه در یزد و بالاخره کوه های هزار و لاله زار در استان کرمان.
در طی سالهای ۱۳۶۰ تا کنون به علت محدودیت های شدید و بعضا ممنوعیت کامل واردات ملکه از خارج، تدریجا نژاد ایرانی زنبور عسل خصوصیات ذاتی و اصالت خود را بازیافت و فعلا در مناطق مختلف کشور به صورت توده هایی که کم و بیش با هم اختلاف دارند منتشر میباشد.
گرچه اطلاعات زیادی از خصوصیات نژادی زنبور عسل بومی ایران وجود ندارد ولی مطالعاتی که در سالهای اخیر انجام شده خصوصیات مرفولوژیکی، رفتاری و عملکرد آن را تا حدودی مشخص کرده است.
در این مطالعات نژاد بومی ایران در منطقه اصفهان با نژادها و دورگه های ایتالیایی، کارنیولان، قفقازی، استارلان و میدنایت مقایسه گردید و نتایج حاصله نشان داده که نژاد ایرانی از نظر رشد جمعیت در اول بهار سریع تر از نژاد قفقازی و هم ردیف با هیبرید استارلان ولی کمتر از کارنیولان، ایتالیایی و میدنایت عمل کرده است، در حالی که در تابستان رشد جمعیت نژاد ایرانی از سایرین کمتر است.
تولید عسل سالانه نژاد ایرانی و قفقازی هم ردیف ولی نسبت به سایرین در سطح پایین تری عمل می کند. فعالیت نژاد ایرانی برای جمع آوری گرده گل نسبت به ایتالیایی کمتر ولی نسبت به سایرین بیشتر است. رفتار عمومی و تهاجمی نژاد ایرانی نسبت به سایرین به طور معنی داری متفاوت و تعداد نیشهای وارده به وسیله نژاد ایرانی بیشتر بود.
با توجه به مراتب فوق و همچنین مشکلات فراوانی که زنبورداران از معرفی ملکه های نژاد خارجی به کندوهای خود احساس کرده اند و همچنین با توجه به اهمیت حفظ و نگهداری نژاد زنبور عسل بومی ایران باید مساله شناسایی و اصلاح نژاد آن مورد توجه بیشتری قرار گیرد.