مراقبتها و کارهای زنبوردار در تیر ماه
کارهای زنبوردار در تیر ماه پس از دوره برداشت عسل در مناطق بسیار سرسبز، از اواخر فروردین تا اواخر مرداد و گاهی تا تیرماه ادامه دارد آغاز میشود. اما در کشور ما به علت کم بودن نزولات آسمانی در بیشتر استان ها و وفور کوهها، کویرها و بیابانهای بی آب و علف و اندک بودن پهنه های سرسبز، توسعه صنعت زنبورداری تا حد زیادی با محدودیت مواجه است.
با این حال در ایران، تنوع آب و هوایی یک مزیت برای کشاورزی و زنبورداری محسوب می شود؛ به طوری که اختلاف درجه حرارت نقاط گرمسیر و سردسیر در زمستان به ۵۰ درجه سانتی گراد میرسد و در تابستان در حالی که در نقاط گرمسیری با درجه حرارت ۴۵ درجه سانتیگراد، زنبورداری مختل می شود، در ارتفاعات مرکزی و مناطق کوهستانی گیلان و مازندران درجه حرارت هوا حدود ۲۵ درجه سانتیگراد بوده و بسیار مناسب چرای زنبوران عسل است.
بنابراین باید گفت در تمام فصول سال، در ایران نقاطی وجود دارد که مناسب پرورش زنبورعسل است و اگر زنبورداران در مواقع لازم به آن نقاط کوچ کنند، توانایی برداشت عسل بیشتری را خواهند داشت.
اما در کوچ دادن زنبورستان، زنبوردار باید از قبل به شرایط منطقه ای که می خواهد زنبورهای خود را به آنجا کوچ دهد آگاه باشد. مثلا، باید بداند که چه گیاهی در چه منطقه ای و در چه زمانی به گل می رود. به عبارت دیگر در کوچ دادن زنبورستان ها فقط خوش آب و هوایی منطقه مقصد کوچ مطرح نیست.
در بسیاری از مناطق کشور ما فصل گلدهی بیشتر گیاهان شهدزا در اواسط تا اواخر خرداد تمام می شود. لذا مراقبتها و کارهای زنبوردار در تیر چنین است که زنبوردار برای مهاجرت (کوچ) فقط باید نقاط کوهستانی را انتخاب کند. به هر حال اگرچه کوچ دادن زنبورستان دردسرهایی برای زنبورداران دارد، ولی مقدار عسل قابل برداشت از نواحی مناسب کوچ به اندازه ای است که رضایت زنبوردار را جلب می کند.
1- اویشن به صورت خودرو و اسپرس به صورت کاشتنی از جمله گیاهانی هستند که در تیر و مرداد گل می دهند و لذا زنبورداران می توانند در ارتفاعات بیش از ۲۰۰۰ متر آویشن خودرو و در ارتفاعات ۱۰۰۰ متری اسپرس کاشتنی را مدنظر داشته باشند.
2- زنبوردار باید توجه داشته باشد که بدون کوچ زنبورستان خود، قادر نخواهد بود بیش از ۷ تا ۸ کیلوگرم عسل از هر کندو بگیرد، در حالی که با چند کوچ امکان برداشت عسل طبیعی از هر کندو تا ۵۰ کیلوگرم بالا می رود.
متأسفانه بسیاری از زنبورداران ما به جای اینکه همت کنند و زنبورستان خود را به نقاط عسل خیز کوچ دهند، به کوچ اقدام نمی کنند و به جای شهد پرخاصیت و رایگان طبیعت، به وفور شربت شکر به زنبوران خود تغذیه میکنند و به این ترتیب دلشان خوش است که ۴۰ تا ۵۰ کیلوگرم عسل از هر کندو در سال برداشت می کنند. اما این کم همتی ضررهای شخصی و ملی بسیار کلانی را به بار می آورد که از بین مردم، زنبورداران بیشترین خسارتها را متحمل میشوند و این خسارت ها به شرح زیر است:
ما می دانیم که خاصیت اصلی زنبورعسل قدرت گرده افشانی این حشره است و در کنار چنان قدرت حیاتبخش، عسل هم تولید می شود. وقتی زنبوردار از کوچ بپرهیزد، و پهنه های وسیع تری از مراتع و کوهستان های کشور از عمل گرده افشانی زنبورعسل محروم بماند، به همان میزان قدرت تولیدمثل گیاهان خودرو کم می شود و سال به سال گیاهان کمتری به صورت خودرو در زمین های غیر زراعی و ارتفاعات می رویند و به این ترتیب طبیعت این مناطق سرسبزی خود را از دست میدهد و نسل گیاهان بیشتری منقرض می شود.
این یک خسارت جبران ناپذیر ملی است که هم نسل کنونی و هم هزاران نسل آینده را در معرض خطرات زیست محیطی قرار می دهد. در این خصوص وظیفه ملی زنبورداران است که از وارد کردن ناخواسته چنین آسیب هولناکی به طبیعت کشور پرهیز کنند، چرا که اگر آنها این وظیفه ملی را انجام ندهند، عموم افراد دیگر مردم در سایر مشاغل قادر به انجام چنین وظیفه ای نخواهند بود. همچنین وظیفه دولت است که با تشویق زنبورداران یا به هر شکل ممکن، کندوهایی را در این گونه مناطق مستقر کند تا طبیعت جان گیرد و از نابودی گونه های گیاهی جلوگیری شود.
اگر به تاریخچه سرزمین ایران واقف باشیم، معترف خواهیم شد که در روزگارانی نه چندان دور، بسیاری از ارتفاعات و جلگه های خشک و کویرهای کنونی، پوشیده از جنگل و مراتع سرسبز بودند و اگر به علت خشک شدن این نواحی که سیر آن به شکل بسیار نگران کننده ای رو به افرایش است، توجه کنیم، در خواهیم یافت که بهره برداری غیر مسئولانه و غارتگرانه از این نقاط و بی توجه ای نسبت به ضرورت حفاظت از گونه های گیاهی دلیل عمده انقراض تمام یا بسیاری از گونه های گیاهی این مناطق بوده است، نه خشکی آب وهوا۔
چرا که خشکی آب و هوا در این مناطق خود معلول از بین رفتن پوشش گیاهی بوده است. حال اگر به کم و کیف این بی توجه ای توجه کنیم، در خواهیم یافت که گرده افشانی نشدن برخی از گونه های این مناطق توسط زنبور عسل، یکی از عوامل مؤثر در انقراض تدريجی پوششی گیاهی بوده است.
موضوع دیگر، منافع زنبوردار و مردم است. زنبورداران عزیز باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که امروزه عموم مردم ما معتقدند که عسل طبیعی یافت نمی شود و تمام عسل های موجود در بازار تقلبی است به راستی چرا این فکر در اذهان عمومی وجود دارد و این طرز تفکر چه ضرری برای زنبوردار دارد؟ واقع امر این است که عسل فرآورده ای است که امروز باید به قیمت بیشتر در بازار به فروش رود، ولی چنین بازاری در کشور ما وجود ندارد.
یک زنبوردار اگر مصمم باشد که حتی عسل های تولید کرده خود از شهد گیاهان را به قیمت کم نفروشد، محصولش به کلی روی دستش می ماند. شک نیست که بین خواص عسل شهد گل و عسل شربت تفاوت وجود دارد و منصفانه نیست که این دو نوع عسل با یک قیمت به فروش برسد.
اما تا وقتی که طرز تفکر مردم چنین است که تمام عسل ها تقلبی است و هیچ راهی برای روشن کردن فکر مردم وجود ندارد، متاسفانه عسل شهد گل و عسل شکر تقریبا با یک قیمت قابل فروش است و این موضوع روز به روز حادتر می شود و علاقه به کوچ و استفاده از شهد رایگان گلها را به طور روزافزون نزد زنبورداران کم می کند.
حال قضاوت کنید دراین یک قلم خطای به ظاهر ناچیز که علاوه بر خسارت جبران ناپذیر به طبیعت، برای همیشه ارزش عسل های موجود در بازار را نزد مردم در حد شربت شکر غلیظ پایین آورده است و ضرر آن بیش از همه به خود زنبورداران وارد می شود، مقصر کیست؟
به نظر می رسد که اگر زنبورداران با خوراندن شربت شکر به زنبورها در فصولی که جریان شهد هنوز در طبیعت وجود داشته است، عسل تولید شده از شربت شکر را هرگز به بازار عرضه نمی کردند و چنین عسلی را فقط در پاییز و زمستان و آن هم برای خود زنبورها تولید می کردند، شایع شدن تقلبی بودن تمام عسل های بازار به این شکل هرگز رخ نمی داد یا مورد باور مردم قرار نمی گرفت.
بنابراین زنبورداران باید بپذیرند که امروز بیش از هر زمان دیگر، طبیعت ایران به همت آنها نیاز دارد و اگر بیش از این در کوچ زنبورستانها سهل انگاری شود و بیش از این گلهای باقی مانده طبیعت روی زنبور عسل را نبینند، طولی نخواهد پایید که همین پوشش گیاهی جزیی باقی مانده نیز از بین خواهد رفت.
همچنین باید دانست که نابودی پوشش گیاهی در نهایت به معنی نابودی انسان خواهد بود که در فصل مربوط به گرده افشانی این حقیقت به طور مفصل تشریح شده است.
در زنبورستان، زنبوردار باید دست کم یک قپان (باسکول) زیر قوی ترین کندوی خود قرار دهد و روزانه وزن کندو را ثبت کند و با روزهای قبل مقایسه کند. به این ترتیب اکر وزن کندو تقریبا نسبت به روزهای قبل ثابت بماند، زنبوردار می فهمد که گلهای آن منطقه گرده افشانی شده و دیگر گل شهدداری وجود ندارد که لازم باشد محل زنبورستان را دایر نگه دارد. چرا شهد آوری زنبورها قطع شود و زنبورها بیکار بمانند، به فکر بچه دادن می افتند.
4- از مراقبتها و کارهای زنبوردار در تیر ، حفظ یادداشت های مربوط به انواع گیاهان موجود در یک منطقه، میزان شهدزایی و طول مدت گلدهی گیاهان برای مقایسه با سال های بعد و اطلاعات خصوصی زنبور دار در تصمیم گیری برای کوچهای بعدی ضروری است.
5- از مقایسه وزن کندوی موجود در روی قپان در غروب با وزن همان کندو در صبح روز بعد، زنبوردار می فهمد که مقداری از وزن کندو کم شده است. علت این کاهش وزن، این است که زنبورها در طول روز با سرعت و شدت پروازهای شهد آوری را انجام می دهند و پس از هر نوبت پرواز شهد خام را در حجرهای تخلیه می کنند و فورا برای آوردن شهد بیشتر از کندو خارج می شوند.
چنان چه شهدهای جمع آوری شده باهمان غلظت کم در حجرهها بمانند، تخمیر و فاسد می شوند. بنابراین زنبورها پس از فعالیت روزانه، از هنگام غروب تا صبح که بیکارند، به غليظ کردن شهدهای جمع آوری کرده در روز می پردازند.
شهد درون حجرهها معمولا با دو عمل زنبوران کارگر تغلیظ می شود:
یکی بال زدن که به موجب آن رطوبت موجود در فضای کند و از راه سوراخ کندو خارج می شود و امکان بخار شدن آب شهد را بیشتر می کند.
عمل دیگر این است که زنبوران کارگر با فروکردن خرطوم خود در حجرههای پر از شهد، مقداری شهد خام را میمکند و سپس در بدن خود آن را آب گیری می کنند و مقداری آنزیم و احتمالا دیگر مواد به آن اضافه می کنند و در نهایت شهد غلیظ شده را که عسل رسیده نامیده می شود، به داخل حجرات برمی گردانند.
آب گرفته شده از شهد توسط بدن زنبور عسل بخشی از طریق تبخیر سطحی و به صورت بخار به فضای داخل کندو وارد و از سوراخ پرواز خارج می شود و بخشی هم از طریق مدفوع در هنگام دفع در خارج کندو تخلیه می شود. پس از این دو عمل تا حد زیادی از رطوبت شهد کاسته شده و عسل تولیدی از خطر تخمیر و فساد مصون می ماند.
احتمال می رود که حجرات پر شده از عسل تازه تولید شده مدتی تحت عمل بال زدن زنبورها در معرض کاهش رطوبت از طریق تبخیر قرار گیرند و وقتی رطوبت آنها به مرز غیر قابل فساد رسید، سربندی یا درپوش گذاری انجام شود.
6- در حدود پایان تیر ماه به علت کاهش شدید گل در طبیعت، از میزان آوردن شهد به کندو نیز به شدت کاسته می شود. کاهش شهد آوری به کندو از چشم ملکه پنهان نمیماند و ملکه ای که همچون تمام مادران نگران غذای فرزندانش است، به محض این که احساس کند جریان ورود شهد به کندو کم شده است، زاد و ولد یا تخم گذاری خود را کاهش می دهد و در صورت مشاهده قطع ورود شهد به کندو، تخم گذاری را قطع می کند.
در واقع ملکه تا زمانی که خیالش از نظر غذای فرزندانش راحت باشد، به تخم گذاری ادامه می دهد. ملکه زنبور عسل وقتی می فهمد که ذخیره غذایی فرزندان آینده اش رو به افزایش نیست و عملیات غذاآوری و ذخیره سازی قطع شده است، تخم گذاری را قطع می کند تا فرزندان کمتری از او تولید شود و غذای کافی برای فرزندان تولید شدهاش وجود داشته باشد.
۷- با کاهش شهدآوری به کندو و در پایان تیرماه، ملکه هم طبق غریزه مادرانه خود تخم گذاریش را کم می کند و این تصمیم ملکه برای زنبور دار که علاقه به داشتن کلنیهای قوی در فروردین سال بعد دارد و از طرفی جمعیت پاییزه و زمستانه کندوهای وی نیز باید به حد کافی باشد، خوشایند نیست و زنبوردار باید با گول زدن ملکه آن را وادار به ادامه تخم گذاری کند.
اگر ملکه از شدت تخم گذاریش بکاهد یا تخم گذاری را قطع کند، لاروهایی که در مرداد و شهریور و مهر متولد می شوند، جمعیت اندکی خواهند داشت و در زمستان گذرانی آنها از لحاظ قدرت گرم کردن کندو مشکل به وجود می آید و در اوایل فروردین نیز جمعیت ضعیفی در کندوها مستقر خواهد بود و مدتی طول می کشد تا کلنی قوی شود و بتواند برای زنبوردار محصول بیاورد و لذا زنبور دار خسارت زیادی میبیند.
بنابراین به محض کاهش جریان شهد و قبل از این که ملکه تصمیم به کاهش تخم گذاری بگیرد، از مراقبتها و کارهای زنبوردار در تیر این است که باید تغذیه مکمل با شربت شکر و بهتر از آن با شربت عسل را شروع کند تا ملکه از قابلیت تهیه غذا و ذخیره سازی آن برای تغذیه فرزندان خود مطمئن شود و به تخم گذاری ادامه دهد. زنبوردار باید پس از برداشت آخرین عسل در اواخر تیرماه، تغذیه مکمل (کمکی) و متعاقب آن تغذیه پاییزه و زمستانه را شروع کند و به طور مرتب ادامه دهد.
۸- یک موضوع قابل ذکر این است که عامه مردم ما از جریان تولید عسل چیزی نمی دانند و لذا چون شنیده اند که زنبورداران به زنبوران خود شربت شکر می دهند، باندانستن این حقیقت که تغذیه شربت در غالب موارد برای تغذیه خود زنبورهاست نه تولید عسل، چنین می پندارند که تمام عسل های موجود در بازار از شریت شکر تهیه شده است. به نظر می رسد که اگر حقیقت جریان تولید عسل از طریق رسانه ها به مردم منتقل شود، از میزان بدبینی مردم نسبت به سلامت عسل کاسته می شود.
یک اقدام دیگر، که به طور مفصل در این مقاله به آن پرداخته شده است، آگاه کردن باغداران و کشاورزان از منفعت گرده افشانی شدن محصولات آنها توسط زنبور عسل است که اگر این آگاهی صورت گیرد، نه تنها کشاورزان و باغداران از استقرار زنبورستان یک زنبوردار در باغ یا مزرعه خود ممانعت نمی کند، بلکه با منت و خواهش و حتی پول دادن به زنبوردار از وی می خواهند که زنبورهایش را به میهمانی گلهای باغ یا مزرعه آنها ببرد.
لازم به ذکر است که در کشورهای پیشرفته، نرخ اجاره بهای هر کندو که توسط باغدار یا کشاورز باید به زنبور دار پرداخت شود از طرف اتحادیه مرکزی زنبورداران تعیین می شود و همه ساله بخش مهمی از درآمد زنبورداران از طریق اجاره ای تأمین می شود که طبق قرارداد از باغداران دریافت میکنند.
برای کشاورزان و باغداران مسئله گرده افشانی محصولاتشان توسط زنبورعسل به قدری اهمیت دارد که در یک قرارداد رسمی با زنبوردار، موضوعاتی؛ مثل، میزان پیش پرداخت، میزان پرداخت مابقی اجاره بها، تعداد کندوها و مبلغ اجاره هر کندوی قوی، متوسط یا ضعیف، اجتناب از سمپاشی در مدت استقرار زنبورستان در باغ یا مزرعه و دیگر خسارات احتمالی به زنبوردار از طرف کشاورز یا باغ دار تعهد می شود.
بنابراین اگر تمام کشاورزان و باغداران ایران نیز به حقیقت اهمیت گرده افشانی محصولاتشان توسط زنبور عسل پی ببرند، به یقین درخواهند یافت که به نفع آنهاست که روابط دوستانهای با زنبورداران داشته باشند و در آن شرایط؛ یعنی، وقتی از کل منابع شهد و گرده باغها و مزارع کشور استفاده کامل شود، نه تنها میزان تولید محصولات زراعی و باغی ما به مقدار قابل توجه ای بالا می رود، بلکه در اثر اجازه یافتن زنبورداران در استفاده از منابع بسیار غنی شهد باغ ها و مزارع، به میزان بسیار بیشتری عسل شهد گل استحصال خواهد شد و به همراه عسل شهد مناطق غیر باغی و زراعی، همان مقدار ۵۰ کیلوگرم عسل شهد از هر کندو ایجاد خواهد شد و دیگر زنبودار نیاز ندارد که برای اقتصادی کردن کار خود، از شربت شکر عسل تهیه کند.
پر واضح است که در آن صورت؛ یعنی، وقتی مردم مطمئن شوند که عسل شهد گل را خریداری می کنند، تقاضا برای مصرف عسل بیشتر می شود و افزایش تقاضا امکان افزایش قیمت عسل را به زنبورداران می دهد.